اَلا تُخبِرانی، ایُّ شیئٍ کانَ لَکُما فیهِ حَقَّ دَفَعتُکُما عَنه؟ اَم ایُّ قَسم استَأثَرتُ عَلَیکُما بِه؟ اَم اَیُّ حَقٍّ رَفَعَهُ الیَّ احَدٌ مِنَ المسلِمینَ ضَعُفتُ عَنهُ اَم جَهِلتُهُ ام اُخَطَأتُ بابَهُ.
قسم = حصه، سهم.
استئثار= خود را بر دیگران مقدم داشتن، در مقابل ایثار که عموماً دیگران را بر خود مقدم داشتن معنی میدهد.
رفع حق= تظلم و دادخواهی.
آیا به من خبر نمیدهید که در کدام چیز حقی برای شما بوده است و من آن حق را از شما سلب کردهام و یا درمورد چه بهره و نصیبی خود را بر شما مقدم داشتهام و یا در مورد ستاندن حق کدام یک از مسلمین درماندهام یا بدان ناآگاه بوده و رأی حق مسئله را نمیدانسته ام.
حضرت در اینجا ملاک هایی را به دست میدهد که بر طبق آنها حق دارد از مقام ولایی خود دفاع کند و حتی شورا را منکوب سازد، ملاکهایی که بهعنوان الگو در هر زمان به کار می آیند و فرد با داشتن آنها بهعنوان خلیفةالله میتواند بلامشورةِ مُشیر به رتق و فتق امور بپردازد. اولین ملاک تقواست ملاکی که برمبنای آن ولی خود را بر هیچکس مقدم نمیدارد و با ایثار هر آنچه که دارد بهعنوان این انساندوست ترین فرد جامعه جلوه میکند.
ملاک دوم شجاعت در احقاق حق مسلمین است که بی هیچ