افضت= رسید، تصویب شد.
استنّ= سنت نهاد، قانون وضع کرد.
پس هنگامیکه امر خلافت مسلمین به من رسید از یک سو به کتاب خداوند خدا و آنچه که برای ما وضع نموده و امر کرد که به آن حکم کنیم نگریسته و از آن تبعیت کردم و از سوی دیگر به قوانین نهاده شده توسط پیامبر توجه کرده و به آن حضرت اقتدا کردم.
علی به دو ملاک مکتبی یعنی قرآن و سنت که گفتیم در فقه کبریات احکام از آن استخراج می شود استناد میکند و عملکرد مکتبی خود را متذکر می شود.
فَلَمَ اَحتَج فی ذلِک اِلی رأیِکُما وَ لارأی غَیرِکُما و لا وَقَعَ حُکمٌ جَهِلتُهُ، فَأستَشیرَکُما و إخوانی مِنَ المُسلمینَ، وَلَوکانَ ذَلِکَ لَم اَرغَبُ عَنکُما و عَن غَیرِکُما.
بنابراین و در چنین شرایطی نه به رأی شما و نه رأی غیر شما احتیاج ندارم، از آن گذشته در اتخاذ تصمیم به مجهولی برنخوردهام که با شما و برادران مسلمان خود مشورت کنم، اگر چنین بود (و من در اتخاذ حکم مشکلی برمیخوردم) نه از شما و نه غیر شما روگردان نمیشدم.
حضرت در اینجا رک و پوستکنده شورا را نفی کرده و تشکیل آن را منوط به وقتی مینماید که ولایت نتواند وظیفه خود را بهصورت اتمّ و اکمل انجام دهد. طنز تلخی که در این قسمت