مربوط می شود که از آن به ذهن تعبیر نمی کنیم.
به نظر من قلب در قرآن تعبیری از عقل عملی است اما بیگانه از عقل نظری نیز نیست، با عقل نظری رابطه هایی دارد. بحث مفصلی در چهار پنج سال قبل در مورد شناخت از دیدگاه قرآن و خصوصاً قلب در قرآن داشته ایم که نوارهایش موجود است و می توانید با شنیدن آن نوارها اطلاعات تفصیلی به دست آورید. 23 نوار از آن بحث وجود دارد.
سوال 9- ذهن انسان چگونه شفاف می شود، مگر از همین ادراکات نمی باشد پس ابتدا به ساکن چگونه است؟ آیا از اول ذهن شفاف داریم یا با ادراکات ذهنی، ذهن شفاف به وجود می آوریم و... اگر دومی باشد در جمله تناقض وجود دارد؟
ج- نه مسلماً انسان ها از همان آغاز تولد از نظر تیزهوشی مختلف هستند؛ شما از همان آغاز تولد دیده اید که یک بچه در برابر دیده ها و شنیده ها زودتر عکس العمل نشان می دهد و یک بچه دیرتر، بنابراین تجربه به ما نشان داده است که ذهن ها از همان اول با هم فرق دارند. امتحان هوش که می گوییم این امتحان را حتی می شود به اولین کنش ها و واکنش های انسان هم تعمیم داد.
سوال 10- وحی که به مادر موسی شد با وحی که بر موسی علیه السلام شد چه فرقی دارد؟
ج- عرض کردم که فرق اساسیش در قلمرو است. وحی که به مادر موسی علیها سلام شد در قلمرو همین مسائل عادی متعارف بود. یعنی موضوع وحی موضوع هدایت کلی انسان ها و رسالت نبود لذا موضوع و قلمرو آن فرق دارد و لذا از نظر کیفیت فرقی ندارد.
در مور مادر موسی در قرآن دلیلی بر تشابه وحیش با وحی پیامبران نداریم اما در تورات و آثار قبل از اسلام گفته شده است که آنجا هم فرشته در برابر مادر موسی ظاهر شده است. به هرحال این مسئله چندان مهم نیست. 

نظر خود را ارسال کنید