ساخته هم نمی شوند انسان در فتنه و ابتلاء و درگیری با مشکلات و رنج ها و سختی ها ساخته می شود. سختی با ساختن نه تنها از لحاظ لفظ ریشه مشترک دارند بلکه از نظر نقش هم مشترکند.
سوال 20- «در ذهن و ضمیر آنان بی مقدمه شعاعی می تابد و در پرتو آن بر حقیقتی یا واقعیتی تازه آگاه می گردند». این مطلب که در اینجا گفته شده است بدون مقدمه به آن می رسند درست نیست زیرا همواره عقل یا فطرت انسانی کمک می کند و لذا در مورد اشراق متعالی که وحی میباشد همواره مقدمات و زمینه پذیرش و استعداد و لیاقت والا موثر است و این فطرت و عقل ناآلوده در آن تاثیر دارد؟
ج- منظورمان از مقدمه این است که شما از مقدمات چیده شده نتیجه گیری کنید؛ کار اندیشه همین است، اما در الهام و اشراق این طور نیست که مقدماتی باشد و از آن نتیجه بگیرید ثانیاً عرفا می گویند ما یک عارف سالک داریم و یک عارف مجذوب، یک جذبه داریم و یک سلوک. در عرفان معمولاً انسان راهی را در پیش می گیرد و جلو می رود و هرچه جلوتر می رود آگاه تر می شود و به آن آگاهی عمل می کند و هرچه عمل می کند آگاه تر می شود، این راه سیر و سلوک است و این عارف را سالک می گویند.
عارف مجذوب آن است که به یک باره در او دگرگونی حاصل می شود (البته خود این مطلب هم قابل بحث است اما به هرحال مطرح است) مثلاً در داستان فضیل گفته می شود که فضیلِ دزد یک شب می رود خانه کسی را بزند. در آنجا صدای انسان شب زنده داری را می شنود که می گوید "اَلَم یَأنِ لِلَّذینَ آمَنوُا اَن تَخشَعَ قُلُوبُهُم لِذِکرِاللهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الحَقِ" (سوره حدید، آیه 16)
آیا برای انسان های با ایمان وقت آن نرسیده که دل هایشان در برابر یاد خدا و آیات فرستاده شده خدا خاشع، خاضع و تسلیم شود؟ فضیل با شنیدن این سخن یکباره حالش دگرگون