که جدا از معرفت های حسی و اندیشه ای است. ما در جهان خودمان این مجرا و طریق آگاهی را نه تنها نفی نمی کنیم بلکه بدان معتقدیم و آن را باور داریم. چگونگی آن را باید اثبات کرد و معلوم است انسان باید با یک دوره عرفان آشنا باشد تا بتواند، اما در اینجا می خواهیم فقط نقطه نظر خود را شرح دهیم.
[وحی]
مرحله بسیار عالی و ممتاز الهام و اشراق، «وحی» است آنقدر عالی و ممتاز است که اصلاً ما از آن به عنوان یک مرحله مستقل نام می بریم. کلمه وحی به معنای فهماندن مطلب به کسی از راه اشاره‌های تیز و تند و سریع است.
ما اینجا نشسته مشغول صحبت کردنیم، یک کسی اینجا می آید می خواهد چیزی را جا به جا کند، مثلاً می خواهد این عینک را از اینجا بردارد بگذارد آنجا. من با مقدمات و اشاراتی به او می گویم آقا دست به آن نزنید، لطفاً حالا تشریف ببرید که خواهرها و برادرها حواسشان پرت می شود، به این وحی می گوییم، اشاره ای کوتاه و سریع که بین اشاره کننده و اشاره گیرنده مبادله می‌شود و گاهی یک اشاره کلی مطلب را می فهماند، این معنی لغویش بود، اما در فرهنگ دین به خصوص در فرهنگ قرآن وحی معنای مفصلی دارد. معنایش این است که:
خداوند برای انسان های برگزیده پیام هایی می فرستد، چه پیام های تصویری و چه پیام های صوتی و آن ها هم این پیام ها را می گیرند و می فهمند. این انسان ها گیرنده هایی دارند که من و شما نداریم. عیناً مثل اینکه شما اینجا بدون تلویزیون نشسته اید، با آنکه تمام پیام های تصویری تلویزیونی الان در فضای ما وجود دارد، ولی شما از آن خبر نمی شوید، چون تلویزیون در اختیارتان نیست. تازه اگر تلویزیون ما یک کانالی باشد و کانال هایی باشد که شما نتوانید آن‌ها را ببینید، امواج و پیام های تصویری در همان کانال ها می آید

نظر خود را ارسال کنید