بسم الله الرحمن الرحیم
"يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَي اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً" (نساء، آیه 62)
یکی از ابعاد ناگفته بحث امامت موضوع وظیفه مردم در قبال ولایت و امامت است.
برای مردمی که در حوزه حکمرانی ولی و امام قرار دارند اطاعت از فرمان امام و ولی واجب است. آیه شریفه أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْکُمْ، نیز بیان همین مطلب است که شما خدا را اطاعت کنید و رسول خدا را و اولی الامری را که از بین شما هستند.
بسیاری از ادله دستور رجوع به اولی الامر و روات حدیث می دهند. همه روایات و متون دستورشان تعبد در برابر قضاء حاکم است. وقتی افراد امری را به قاضی ارجاع می دهند باید قضا و فرمان قاضی را بپذیرند. از ادله دیگری که موجب اطاعت را بیان می کند مسئله تقلید است. خود تقلید به معنای پذیرش فتوای مرجع است البته پذیرفتن داوری قاضی با اطاعت از فتوای مجتهد و با اطاعت از اولی الامر فرق دارد ولی در مجموع همه آن ها به یک جا منتهی می شود لذا اصل اطاعت در حوزه ولی امر از نظر اسلام ثابت و روشن است.
آنچه باید در ابتدای بحث مورد بررسی قرار گیرد آن است که آیا در نظام جمهوری اسلامی اطاعت از اولیای امور و مسئولان امر لازم است یا نه و به چه دلیل شرعی لزوم آن اثبات می شود؟ بعد از آنکه این بحث را سامان دادیم به مسائل دیگر مربوط به اطاعت و تبصره های آن می‌پردازیم.
فرض این است که ما نظام جمهوری اسلامی را نظامی کاملاً اسلامی می دانیم و آنچه از نظام فعلاً مورد بحث ماست جنبه سیاسی آن است و اینکه چگونه ما نظام جمهوری اسلامی را در حوزه ولایت امر و امامت جای می دهیم.

نظر خود را ارسال کنید