حضرت علی (ع) از اسلام و همه صفاتی که برای امام وجود دارد را با یک مرجع تقلید مقایسه کنید. حتی اگر آن مرجع در سطح اول امام امت ما هم باشد باز فاصله زیادی با حضرت علی دارد. از مرحله علم که حضرت علی متکی به وحی است و اکتسابی نیست و به بسیاری از مسائل غیبی احاطه دارد، معصوم است، تنزل کرده و به علمی می رسیم که از طریق اجتهاد و اکتساب از متون اسلامی به دست آمده، از عصمت حضرت علی به عدالت و تقوی و پارسایی و تدبیر امام امت تنزل کرده ایم و همین طور از جنبه های اخلاقی و اجتماعی هم این تنزل درجه وجود داشته است. به همین ترتیب در مراحل بعدی جامعه هم به نظام و حکومتی می رسیم که همه مراحل تنزل را طی کرده است لذا در مورد قاضی هم چنین بحثی وجود دارد که با استفاده از متون اسلامی یکی از شرایط قاضی آن است که مجتهد باشد ولی بعضی ها این طور فتوا داده اند که قاضی می تواند مجتهد نباشد ولی مجاز و منصوب از طرف مجتهد باشد و لذا در مورد قاضی های دادگاه های انقلاب فعلی هم این امر صادق است.
 بدین ترتیب ما در مورد مسئولان و ولی امرهای مراحل بعدی از نظر صلاحیت ها و شرایط مقداری تنزل می کنیم مثلاً می گوییم اگر مجتهد نیست ولی مقداری با اسلام آشنا باشد که خلاف آن عمل نکند، آدم صالحی باشد و سوء سابقه نداشته باشد، خائن هم نباشد اما در عین حال مشروعیت ولایت را هم باید پیدا کرد. مشروعیت یعنی اینکه به چه دلیل برای من واجب است که فرمان یک وزیر را اطاعت کنم، راه این مشروعیت اینست که رئیس جمهور دو جهت را رعایت کند تا ولایت امرش محقق بشود یکی اینکه مورد قبول مردم باشد به همین دلیل رای اکثریت مردم برای انتخابش مطرح است و بعد تنفیذ امام و منصوب شدن از طرف امام جهت دیگری بر این مسئله است، در واقع امام است که رئیس جمهور را منصوب می کند و چنان نیست که تنها امضایی در کنار رای مردم بکند، کار او درست مثل مالک اشتر است که از طرف حضرت علی(ع) برای حکومت مصر منصوب شده ممکن است خود مالک در حد اجتهاد

نظر خود را ارسال کنید