و مرجعیت جزء شرایط ولی فقیه ذکر شده است؛ با توجه به اینکه غیر از امام سایر مراجعی که هم اکنون می شناسیم نه به صورت منفرد و نه به صورت شورائی دارای آن ویژگی های لازمه امامت امت نیستند آیا صحیح بوده است که با آوردن لفظ مرجع و با توجه به معنای عرفی آن مسائل و مشکلاتی را در آینده به وجود آوریم در حالی که اگر لفظ فقیه در همه جا به کار می رفت دچار چنین ابهامی نمی شدیم.
ج- یک وقت اگر ما فقط کلمه مرجع را به کار برده بودیم این اشکال وارد بود که معنای عرفیش شامل تعدادی از علما بشود که احتمالا واجد شرایط کافی برای ولایت امر نظام جمهوری اسلامی نباشند ولی ما در کنار کلمه مرجع شرایط دیگری را هم به کار برده ایم و در مجموع اینجا می‌دانیم که مقصود از این مرجع همان ولی امر است اما چون اصطلاح معمول بوده و برای حفظ مصالحی لازم بود که کلمه مرجع حذف نگردد چون ممکن بود برداشت های دیگری از همان اول، در برابر قانون اساسی به وجود آید و عده ای تصور کنند که قانون اساسی می خواهد مرجعیت را از بین ببرد، لذا جهت مصلحت این کلمه به کار رفت. البته روی بعضی تعابیر دیگر هم تکیه شد اما چون تعبیرات و اصطلاحات و صفات دیگری هم در آن وجود داشت آن تعابیر در موارد و اصول دیگر به کار گرفته شد تا آن شبهه ها از بین برود در هر حال چنین نیست که مرجع در معنای عرفیش جای ولی امر را بگیرد.
س 4- شما فرمودید که اطاعت از ولی فقیه باید در معروف باشد حال با توجه به آنکه امام امت فرمودند در مورد دولت موقت اشتباه کرده ام، افراد و گروه هایی که در راهپیمایی حمایت از آقای بازرگان به فرمان امام توجه نکرده و شرکت نکردند آیا حق داشتند که شرکت نکردند و آیا حق دارند که بگویند ما همان وقت هم بازرگان را می شناختیم و در نتیجه حمایت نکردیم؟
ج- این قضیه یک تحلیل سیاسی لازم دارد، تا ببینیم آیا بعد از پیروزی انقلاب کس دیگری هم به غیر از آقای بازرگان می توانست انتخاب شود؟ اما حالا ما به بازرگان یا بنی صدرکاری نداریم اصل موضوع این است که حضرت علی هم زیاد ابن ابیه را والی خود

نظر خود را ارسال کنید