ج- خبرگان فقط صلاحیت علمی را تشخیص نمی دهند بلکه از طرف مردم هم نظر می دهند و در اصل 107 هم این موضوع گفته شده و خبرگان منتخب مردم درباره همه کسانی که صلاحیت مرجعیت و رهبری دارند بررسی و مشورت می کنند و هرگاه یک مرجع را دارای برجستگی خاص برای رهبری بیابند به عنوان رهبر به مردم او را معرفی می کنند در غیر این صورت سه یا پنج مرجع واجد شرایط رهبری را به عنوان اعضای شورای رهبری تعیین می نمایند. این شرایط در اصل 5 آمده است.
اگر قرار بود رهبر هم مثل رئیس جمهور با آراء مردم انتخاب شود و صندوقی بگذارند و رای بگیرند آن جنبه تشخیص خبرگانی و معنوی و الهیش ضعیف می شد، لذا ما هم از همان سنت تشخیص مرجع توسط صاحب نظران استفاده کردیم.
س 8- تفکیک مسائل شخصی از غیر آن درست به نظر نمی آید و ضرر آن همین است که می گویند در مسائل فقهی از فلان آقا تقلید می کنیم و در مسائل سیاسی و نظامی از امام خمینی؟
ج- در اینجا نخواستیم بگوییم که امروز هم شما مسائل شخصی را از مسائل اجتماعی جدا کنید بلکه منظور این بود که در گذشته مرجع برای مردم در حوزه مسائل شخصی مطرح بود لذا هنگام انتخاب مرجع به دنبال کسی می گشتند که در حوزه اختیارات خودشان مرجعیت کنند و چون چیزهای دیگر از قبیل امور اجتماعی به دست آن ها نبود، بنابراین به دنبال مرجعیت آن مسائل نمیرفتند و آن را لازم نمی دانستند. بار دیگر تکرار می کنیم که الان نباید چنین حالتی وجود داشته باشد. مسائل فقهی از اقتصاد و حکومت و... جدا نیست. مثلاً امام حتی کشته شدن ها را هم امضاء می کرد عده ای می گفتند که این کشته شدن خلاف شرع است اما امام می گفت واجب است.
همین فتوا را اگر دقت کنید فقط یک فتوای سیاسی نیست بلکه ریشه فقهی دارد. کسی که بتواند مسائل بغرنج سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را حل کند، حتما می تواند مسائل مربوط به رساله را هم حل کند و در آن ها هم صاحب نظر خواهد بود.
والسلام