سال به عنوان امام شناخته شد و اکثریت پذیرفتند. فرض کنیم در یک مقطع تاریخی از همان فردایش به ولی جانشین نیاز داشته باشیم، در چنین شرایطی دیگر نمی توان منتظر شناخت تدریجی مردم بود چون الان نظام مستقر است و کاملا با شرایط قبل از انقلاب و قبل از حکومت فرق دارد. مردم از همان فردا به حاکم نیاز دارند و باید امر و نهی کننده ای داشته باشند و الا نظام از هم گسیخته می شود لذا ناگزیریم که تشخیص فرد صالح واجد الشرایط را به عهده خبرگان مورد اعتماد مردم بگذاریم.
در قسمت بعدی بحث می خواهیم بدانیم که چگونه رئیس جمهوری و نخست وزیر و وزیران و دیگر ارگان ها در حوزه ولی امر قرار می گیرند؛ قانون اساسی پیش بینی کرده است که این مسئولیت ها به گونه ای می باشند که هر دو بخش قضیه را شامل شود یعنی هم حضور ولایت امر و آن جنبه الهی و هم حضور مردم و جنبه مردمی قضیه حفظ شود.
در مورد رئیس جمهور گفته شده است که اولاً دارای صفات لازم باشد از قبیل اینکه از رجال مذهبی، سیاسی دارای حسن تدبیر و... باشد درست شرایطی که یک فرد مسلمان و صالح باید داشته باشد.
در مجلس خبرگان یک مسئله ای که مطرح بود همین بود که عده ای می گفتند ما باید تا آن رده‌های پایین مسئولان را برایشان شرایط قرار دهیم همان شرایطی که در مورد ولی امر قائل شدیم یعنی مجتهد و مدیر و مدبر بودن. همه این شرایط را برای استاندار و مدیرکل و رئیس یک اداره و فرمانده جنگ و... هم قائل شویم. و می گفتند این شرایط برای اطاعت اولی الامر لازم است و در مقابل نظر دیگری که وجود داشت این بود که مسئولان رده های پایین تر باید شرایط کمتری داشته باشند همان طور که شما بین امام معصوم ولی امر یک باره از جهت شرایط تنزل می کنید همان طور هم باید بین ولی امر و رئیس جمهور و نخست وزیر و استاندار و... تنزل کنید و شرایط را کمی سبک تر بگیرید.
شما امام صادق(ع) یا حضرت علی(ع) را در نظر بگیرید؛ علم حضرت علی(ع)، عصمت حضرت علی(ع)، دفاع

نظر خود را ارسال کنید