بودند با هرکسی علیه دشمن خود یعنی علیه علیبنابیطالب بسازند. معاویه و عمروعاص دو رقیب و مخالف یکدیگر بودند، اما در مقابل علی با هم ساختند؛ طلحه و زبیر از سویی و معاویه از سوی دیگر، دو جبهه مخالف با یکدیگر بودند، اما حاضر شدند در مقابله و دشمنی با علی بن ابیطالب با یکدیگر دست اتحاد و اتفاق بدهند. اما علی هرگز نگفت: ای طلحه و زبیر بیائید من و شما با هم متحد شویم، یک سد درست کنیم، یک جبهه واحد تشکیل دهیم و با معاویه بجنگیم و سر معاویه را به سنگ بکوبیم؛ نه، برای امیرالمومنین معاویه به آن دلیل مخالف و دشمن است که بر روی خط اسلامی نمی خواهد حرکت کند. و دقیقاً به همین دلیل هم با طلحه و زبیر سر سازگاری نداشت، این هم خصوصیت دوم علی.
انقلاب اسلامی ایران در آن روزی که به پیروزی رسید، محققاً دارای هر دو خاصیت بود، اما این امت از روزی که این مبارزه را در قم، در تنهایی، بدون اینکه بسیاری از این مردم بدانند که امام چه می گوید و بدون اینکه اغلب این سران سیاستمداران بدانند یا بخواهند باور کنند که امام این امت یک مرجع تقلید، مصمم است مبارزه را با این ابعاد وسیع آغاز بکند، آن روزی که امام این مبارزه را صریحاً اعلام نمود که در مقابل چه قدرت هایی می جنگد و مبارزه می کند،