نشستند و تیرهای تهمت و افترای زهرآلود خود را به طرف ما پرتاب کردند، ما برای خاطر خدا سکوت کردیم و جواب ندادیم.
البته من به ایشان گفتم، که ما سکوت را خواهیم شکست و مثل سابق سکوت نخواهیم کرد. اما این را هم امشب من به شما اضافه کنم اگر این دشمنان پست، اگر این دست نشاندگان مستقیم و غیر مستقیم امریکا در سراسر ایران و در خود تهران، و در خارج از مرزهای ایران فکر می کنند، فرض می کنند که می توانند ما را به خودشان مشغول کنند و فکر می کنند می توانند ما را از هدف اصلیمان که شکستن کمر دشمن خارجی و امپریالیسم آمریکاست، بازدارند، باید به آن ها اعلام کرد که سخت در اشتباهند. (تکبیر).
همه فریادهای مان بر علیه امریکا
ما هیچ وقتی را برای ضربه زدن به دشمن جهانی خود از دست نخواهیم داد. ما هرجا بتوانیم نفسی بزنیم، حرفی بزنیم، فریادی بکشیم، این فریاد را علیه امریکا خواهیم کشید. دشمن های حقیر و پست، کوچکتر از آن هستند که همت ما را به طرف خودشان جلب کنند و ما را به طرف خودشان جلب کنند و ما را از مبارزه بزرگمان که هرگز تمام نخواهد شد، با امریکا و با کفر جهانی و با الحاد شرق و غرب و با استعمار شرق و غرب نمی توانند بازدارند.
این را باید به شما بگویم. ما که گفتیم افشاگری می کنیم، نه به این معناست که همه وقتمان را صرف این کار خواهیم کرد، نه، اما یک حقایقی را در آینده، گاه گاه آن وقتی که لازم باشد به اطلاع مردم خواهیم رساند. حقیقت این است که در طول این یک سال و نیم که ما سکوت کردیم و کارمان را انجام دادیم، دشمن از انواع شایعه و انواع افترا و تهمت خودداری نکرد. این دشمن، اگرچه دشمن خارجی بود اما به وسیله عناصر داخلی این کار را انجام می داد، امروز هم دارد انجام می دهد. امروز هم کسانی سعی می کنند، به طور نادانسته، یا خدای ناکرده دانسته، این جور وانمود کنند که آن عناصری که ثابت شده است مورد اعتماد امام هستند و در طول خدمات سالیان گذشته خود پیش از پیروزی انقلاب ثابت کرده اند هیچ گونه طمع مادی ندارند و جز برای خدا حرکت نمی کنند، آن ها را مانع از حل شدن مسائل و مشکلات مملکت معرفی کنند.
مقصودشان چیست؟ مقصودشان این است که این دژهای مقاومی که تا امروز در مقابل دسیسه ها و توطئه های امریکا ایستاده اند این ها ویران بشوند و از بین بروند. امریکا می داند از کجا خورده، وقتی شما خبرگزاری های خارجی را نگاه می کنید، وقتی روزنامه و مجلات امریکا را می خوانید، می بینید تمام تکیه بر روی حزبِ به قول آن ها افراطی جمهوری اسلامی است. بر روی جامعه روحانیت مبارز، بر روی روحانیون عضو شورای انقلاب، بر روی روحانیون مورد اعتماد امام خمینی، بر روی همین چهره ها و عناصر است. (صلوات حاضرین) من می خواهم به طور خلاصه، در پایان عرایضم چند مطلب را به شما برادران و خواهران عزیز بگویم.
هیچ کشمکش قدرتی بین سران حزب با رئیس جمهور نیست
برادران و خواهران عزیز این را بدانید امروز دست هایی سعی کردند، کوشش کردند وانمود کنند، که میان مسئولان حزب جمهوری اسلامی و رئیس جمهور اختلاف و کشمکش بر سر قدرت هست. من باید این را صریحاً به شما بگویم و امیدوارم این سخن نه فقط در این تریبون بلکه از دستگاه تبلیغات و انتشارات صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران چه در مرکز مشهد چه در مرکز تهران به گوش همه مردم و همه مسئولان برسد، این سخنی است که ما پای آن ایستاده ایم. من میخواهم امروز به شما بگویم مسئولان حزب جمهوری اسلامی و افرادی از شورای انقلاب که از مسئولان این حزب بوده اند، هیچ گونه کشمکش قدرتی با رئیس جمهور امروز ندارند و با دولت موقت نیز نداشتند. ما امروز هم همان حرفی را می زنیم که در دوران دولت موقت می زدیم. امروز هم همان راهی را می رویم که در دوران دولت موقت می رفتیم. امروز هم حرف ما این است میگوییم جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی باید این دو اصل را، اصل تحقق و پایبندی مطلق و اصل سازش ناپذیری با قدرت های شرق و غرب را مراعات کنند. (تکبیر)
معامله بر سر اصول و احکام اسلام، هرگز
به آقای بنی صدر گفتیم که ما بر سر اصول اسلامی، بر سر احکام اسلامی، بر سر حفظ حیثیت و موجودیت و کیان اسلام در این مملکت با هیچ کس معامله نخواهیم کرد. (تکبیر)
اگر می بینید دشمنان در بسیاری از مسائل کوشش می کنند آن چیزی را که یا نیست یا اندکی هست، بزرگ جلوه بدهند بدانید که دست هایی در کار است و من می خواهم اینجا این جمله را به طور صریح بگویم.
آن دست هایی که دارد بعضی از روزنامه های عصر تهران را اداره می کند جزو آن دست های فسادانگیز و فتنه انگیزی است که سعی می کند بین مسئولان و دلسوزان و دردمندان این جمهوری فاصله ایجاد کند، و ما این فاصله را خطر می بینیم.
فلسفه وجودی مجلس "شورای اسلامی"
بعضی ها به طور یک جانبه و به صورت مغرضانه سعی می کنند، مجلس شورای اسلامی را مورد تهمت و هجوم قرار دهند، می گویند چرا مجلس شورای اسلامی در مقابل رئیس جمهور تسلیم نیست. اگر مجلس شورای اسلامی قرار بود در مقابل قدرت مجری و نیروی مجریه تسلیم باشد، اصل وجود مجلس شورای اسلامی فلسفه نداشت. اصلاً چرا ما مجلس درست کردیم؟ من دیشب هم گفتم امشب هم تکرار می کنم، امام فرمودند اصل، مجلس شورای اسلامی است، یعنی چه؟ یعنی رئیس جمهور و دولتی که به وجود خواهد آمد و مردم، همه و همه باید تسلیم و تابع قوانینی باشند که مجلس شورای اسلامی آن قوانین را زیر نظر شورای نگهبان خواهند گذراند. (تکبیر)
بار دیگر در پیام دیگری در همین اواخر خطاب به نمایندگان مردم، نمایندگان شما، در مجلس شورای اسلامی امام فرمودند، آن نخست وزیری را، آن رئیس دولتی را قبول کنید و به او رای تمایل بدهید که دارای معیارها و ضوابط اسلامی باشد. و حتی اگر آقای رئیس جمهور کسی را که دارای این ضوابط نیست به مجلس شورای اسلامی معرفی کرد او را رد کنید و قبول نکنید.
جنابعالی می فرمائید که آقای معترض، آقائی که گوشه ای نشسته ای و دلت خوش است به اینکه مخالفت کنی تا معروف شوی، دلت خوش است به اینکه یک جمله روشن فکرانه ای بگویی تا در مقابل جمعی وجاهت و آبرو به خیال خود پیدا کنی، تو می گوئی ما به حرف امام گوش نکنیم؟ یا می گوئی امام اشتباه کرده؟ بر طبق اصول اداره ای کشور هم مسئله همین است. اگر قرار بود مجلس شورای اسلامی در گزینش و در قبول نخست وزیر تسلیم رئیس جمهور باشد پس دلیل نداشت که قانون اساسی بگوید رئیس جمهور باید نخست وزیر را به مجلس معرفی کند و مجلس او را قبول کند؛ می گفتند خود رئیس جمهور نخست وزیر را معرفی کرده و او را مامور تشکیل کابینه کند. کاری که شاه هم کرد. شاه نخست وزیری را معرفی می کرد و آن نخست وزیر کابینه اش را تشکیل می داد بعد کابینه را به مجلس شورای ملی آن روز می آورد، و آن ها را بلغور میکردند، سرهم بندی میکردند و میگفتند، آقایون ملا بله هم، یک بله ای میگفتند، تصدیق میکردند و قضیه تمام می شد. یک عده ای توقع دارند مجلس شورای اسلامی که بر روی خون 70 هزار شهید در ایران بنا شده کار مجلس شورای ملی دیروز را بکند.
مجلس شورای اسلامی مستقل است
تف بر این افراد کوتاه بین، نخیر، مجلس شورای اسلامی مستقل است، البته خود ما با هرکس که قصد داشته باشد ریاست جمهوری را مغرضانه تضعیف کند، با او مبارزه می کنیم. (تکبیر) هر کسی بخواهد در برابر کارهای اسلامی که مسئولان مملکتی اعم از نخست وزیر آینده یا رئیس جمهور می خواهند انجام بدهند، کارشکنی بکند اولین دشمن او خود ما خواهیم بود (تکبیر). اما، ما اگر به رئیس جمهور احترام می گذاریم، اگر به دولت و دستگاه مجریه احترام می گذاریم برای چیست؟ به خاطر حفاظت و حراست از قانون اساسی اسلامی این مملکت است که مورد قبول و تصدیق این ملت قرار گرفته، برای خاطر حفاظت قانون اساسی است. (تکبیر)
و چون محبت و پایبندی ما به قانون اساسی پیش از هر فرد و هر ارگان دیگری هست لذا معتقدیم باید همه، هم مجلس، هم رئیس جمهور هم دولتی که تشکیل خواهد شد، مو به مو به قانون اساسی عمل کنند، قانون اساسی را محترم بشمارند. بفرمائید شما به قانون اساسی مراجعه کنید، هر وظیفه ای که قانون اساسی برای مجلس معین کرده مجلس باید فقط بر طبق آن وظیفه عمل کند و لاغیر. هر وظیفه ای که برای رئیس جمهور معین کرده، رئیس جمهور فقط باید بر طبق او عمل کند و لاغیر؛ هیچ عذری از هیچ کس مورد قبول نیست. و شما مردم مسلمان و زن و مرد باسواد قانون اساسی جمهوری اسلامی را بخوانید، درس بگیرید. مطالعه کنید دقت کنید تا یاد بگیرید و یادتان بماند.
اگر شما قانون اساسی را درست بخوانید و درست بدانید خیلی روشن خواهید شد که امروز وظیفه هرکس چیست، وظیفه مجلس را هم می فهمید. وظیفه رئیس جمهور را هم می فهمید، وظیفه دولت را هم می فهمید. ما به عنوان یک مسلمان اجازه نخواهیم داد (من خودم را می گویم)، من به عنوان یک مسلمان، به عنوان یک نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی، به عنوان یک روحانی که امام نوشته اند و امضاء کرده اند که به من اعتماد و اطمینان دارند و مرا در راس یک پست و مسند رسمی روحانی و دینی گماشته اند و تا آنجائی که بتوانم و تا جان در بدن من هست، و تا خون در رگ های من حرکت میکند، اجازه نخواهم داد هیچ شخصی، هیچ ارگانی از موضع قانونی که قانون اساسی برای او معین کرده تخطی کند. (تکبیر)
منتظر تهمت هم هستم، منتظر سوء قصد هم هستم، منتظر ترور هستم، مشتاق شهادت هم هستم. از خدا هم می خواهم که در این راه جانم را از دست بدهم. (حاضرین: درود بر خامنه ای)
آنچه که اسلام بر دوش ما می گذارد، وظیفه ای که قرآن برای ما معین می کند، خیلی سنگین تر از این هاست که من ملاحظه این را بکنم که فلان گروه یا فلان سازمان، یا فلان دسته، یا فلان شخصی که هست یا فلان چهره از بنده خوشش بیاید یا خوشش نیاید. آن روزی که من در زیر فشار چتر خفقان و اختناق توی همین شهر و زیر همین آسمان، توی مسجد کرامت توی مسجد امام حسن با مردم و شما برادران و خواهران حرف میزدم و سخن می گفتم، و زیر چشم و گوش، گوش های نامحرم ماموران ساواک همه گونه رنجی را حاضر بودم قبول کنم تا بتوان حرف های خودم را به مردم بزنم؛ آن روز من جمله ای گفتم که خودم امروز از آن جمله درس می گیرم.
فقط رضایت خدا مهم است
آن روز من معنای نماز را می گفتم. می گفتم: «مالک یوم الدین» که ما در نماز تکرار می کنیم از جمله مفاهیم آن این است که به من مسلمان می گوید ای مسلمان، ای خداپرست بدان بعد از آنی که از این دنیا رفتی، در یوم الدین در روز قیامت در روز جزا سر و کارت با خداست، فکر خدا را بکن. همه این قدرتمندان، همه این قدرت ها، همه این دوستان دروغگو، همه این دشمنان دغل همه این موذی گری ها فریب گری ها، همه تا دم مرگ و رفتن از این دنیاست، من امروز باید کاری کنم که بتوانم رضایت خدا را جلب کنم. این حرف را که آن روز من گفتم مانند شلاقی جسم های آماده و دل های مومن را به حرکت در می آورد و آن ها را به سوی شهادت و اسارت و شکنجه و زندان می کشاند، با شوق و رغبت امروز خود مرا حرکت می دهد. امروز این جمله به درد خود من می خورد. ما بدون اینکه هیچ ملاحظه ای از هیچ گروهی بکنیم بنده صریحاً اعلام می کنم، در این موضع قانونی و در این موضع اسلامی، در موضع یک انسان و یک روحانی مسئول و متعهد و یک نماینده مردم که غیر از خدا در برابر مردم هم مسئول و متعهد است هیچ گونه تحریف و انحرافی را در تشکیل حکومت و دولت آینده قبول نخواهیم کرد. دشمن هم این را می داند، دشمنان هم این ها را می فهمند. (تکبیر)
ضوابط اسلامی حتماً باید رعایت شود
به همین دلیل است که ما گفتیم، دولتی که تشکیل می شود باید با معیارها و ضوابط اسلامی و یقیناً باید آگاه باشد و هرگز شرط نکردیم و هرکس بگوید دروغ گفته، که دولت باید از افراد حزب جمهوری اسلامی باشد، ابداً و اصلاً ما این را نخواستیم. ما برای مجلس شورای اسلامی هم کسانی را معین کردیم که بعضی عضو حزب نبودند و بعضی حتی روابطی هم با حزب نداشتند. ما تشخیص دادیم آن ها افراد مومن و صالحی هستند، این ها را به عنوان کاندیدهای حزب در سراسر ایران معرفی کردیم. در مجلس خبرگان هم همین کار را کردیم، امروز هم برای تشکیل دولت و تشکیل کابینه، نه در مورد شخص نخست وزیر، نه هیچ یک از وزیران پیشنهاد نمی کنیم که باید از حزب جمهوری اسلامی باشد، اما می گوئیم باید با ضوابط اسلامی باشد، از هرجا باشد ولو ما اصلاً آشنایی کوچکی هم با او نداشته باشیم.
اعتقاد ما این است و هرکس برخلاف این بگوید دروغ گفته. هرکس بگوید حزب جمهوری اسلامی می خواهد دولت از اعضای حزب تشکیل بشود، کذب محض گفته و ما از او نخواهیم گذشت. و ملت ایران که در آینده های نزدیک ان شاءا... مطالبی را که ما گفتیم به تدریج به صحت و درستی و اتقان آن اطمینان بیشتری خواهد یافت. ملت ایران هم از چنین دروغ پردازانی صرف نظر نخواهد کرد (تکبیر).
امشب یک قدری صحبت ما طول کشید، من قصد نداشتم این قدر طولانی صحبت کنم اما باید به شما برادران و خواهران بگویم از آنچه می خواستم بگویم حتی نصفش را هم نتوانستم بگویم.
پاسخ به سوالات:
سوال: در صحبتتان به مجلس خبرگان اشاره فرمودید، نظر خودتان را در مورد مجلس خبرگان بیان فرمایید.
جواب: عده ای در آن وقت می گفتند از این تاریخ مجلس خبرگان، نماینده مردم نیست و ما اثبات می کردیم که این طور نیست و مجلس خبرگان یقیناً نماینده مردم است و باید قانون اساسی را تمام کند. البته آقایان تندی کردند، حتی به ما اهانت نمودند. اما بالاخره اظهارات ما موانع کارشان را روشن کرد و فهمیدند که ما قبل از اینکه به امام برسد در مقابل توطئه هایی که علیه مجلس خبرگان ممکن است انجام گیرد ایستاده ایم.
در میان گذاردن با امام
ما توانستیم آن ها را قانع کنیم که بروند و قبلاً مسئله را با امام درمیان بگذارند و نامه ای را که نوشته اند در سطح عموم مطرح نکنند، افکار مردم را ناراحت و مضطرب نکنند و برنامه شان را خدمت امام ارائه نمایند. امام به طور قاطع بدون اندکی تردید اعلام کرده بود که اگر می خواهید استعفا بدهید، بروید بدهید. مجلس خبرگان باید باشد و به کار خود ادامه دهد، یک جریان همین جریان بود که اعتقاد داشت قانون اساسی آن چنانی که این روحانیون، این فقها، این متعبدین به ظواهر دین و احکام دین ممکن است تدوین بکنند، قابل عمل نیست. دلشان می خواست قانون اساسی یک لقمه از قانون اساسی فرانسه باشد، یک تکه از قانون اساسی بلژیک، یک مقدار از اندیشه های فلان انسانی که در غرب پرورش یافته و افکار غربی دارد. یک چنین چیز «التقاطی» درست کنند و قانون اساسی به وجود آید.
قانون اساسی که در آن ولایت فقیه هست آن قانون اساسی از نظر آقایان درست نبود، یک دو جریان این چنین در داخل شورای انقلاب وجود داشت. البته این دو جریان از داخل شورای انقلاب آن طرف تر هم بود؛ از اول ما با کسانی که در راس دولت بودند اختلاف نظری در چند مورد اساسی داشتیم، البته مطالب مورد اختلاف اگر قرار باشد یکی یکی بیان شود، باید ساعت ها سخنرانی کرد. ولی فقط برای آنکه نشان داده شود که آن جریانی که در مقابل اندیشه ها و جهت گیری های سازشکارانه مقاومت می کرد کدام جریان بوده است و مسائل امروز را برای شما تا حدودی روشن کنم به چند مورد اشاره می کنم.
از همان اوایل، اولین مسئله موضوع انتخاب وزیران بود. اول من یک چیزی باید بگویم؛ اگر من در این جلسه از بعضی از چهره های سیاسی نام می برم، نه به معنای آن است که می خواهم شخصیت آن ها را نفی کنم، ابداً، من نام مهندس بازرگان را خواهم برد، اما قبلاً باید بگویم مهندس بازرگان از نظر ما یک انسان مومن و معتقد به اسلام است اما از نظر اندیشه های اصولی اسلامی از لحاظ موضع گیری های سیاسی در آن جهتی قرار دارد که حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی نمیتوانست آن را تحمل کند. از روز اول یکی از مسائلی که برای ما مطرح بود، نحوه برخورد با آقای بازرگان است و ما 9 ماه تمام یعنی در طول مدت دولت موقت دهانمان را بستیم از این مطلب سخن نگفتیم و تا امروز هم که 8، 9 ماه از سقوط دولت موقت می گذرد.
مسئله انتخاب وزراء در دولت موقت
شما مردم مشهد چنین چیزی را (با آن که چندین بار با شما سخن گفته ام) از من نشنیده اید، بار اولی است که من حقایق را افشا می کنم. یک مسئله، مسئله گزینش هاست؛ ما می گفتیم: وزرا باید افرادی باشند صد درصد انقلابی، آن هم نه انقلابی که فقط با ابرقدرت ها مخالف باشد، این برای ما کافی نبود. می گفتیم باید کسانی باشند که هم انقلابی ضد امپریالیسم باشند، هم مسلمان و عمیقاً معتقد به اسلام باشند. کابینه دولت موقت یکجا تنظیم نشد یعنی نخست وزیر دولت موقت پنج، شش وزیر را پیدا کرد و معرفی نمود بعد از 5 یا 10 روز پنج، شش وزیر دیگر پیدا کرد و معرفی نمود یعنی 17، 18 نفر از وزرای دولت موقت به تدریج معین شدند. هرچند نفری را که ایشان پیدا می کردند، از آن ها تحقیق می کردند میآمدند در شورای انقلاب مطرح می کردند که ما می خواهیم ایشان را به عنوان وزیر فلان انتخاب کنیم. ما اگر نمی شناختیم و یا می شناختیم و نمی پسندیدیم و می گفتیم نه مثلاً فلان شخص برای وزارت کار مناسب نیست. شورای انقلاب وظیفه اش تصویب کابینه دولت موقت بعد از معرفی بود؛ یعنی تا شورای انقلاب تصویب نمی کرد وزراء معرفی نمی شدند.
ما می گفتیم: مثلاً ما فلان وزیر را قبول نداریم؛ مواجه می شدیم با یک پاسخ که پیوسته با آن روبرو بودیم برخورد می کردیم و آن این بود که رئیس دولت موقت به ما می گفت اگر این ها را شما قبول نکنید من ناچارم استعفا دهم. حالا شما ببینید وضعیت ما را، در مقابل تهدید به استعفا از طرف رئیس دولت موقت آن هم کی؟ 20 روز بعد از تشکیل دولت، یک ماه بعد از تشکیل دولت وضعیت ما چگونه است؟ انقلابی که با دادن 70 هزار شهید به پیروزی رسیده، دولتی تشکیل شده، مردم ابراز حمایت کرده اند، که آن روز امام از هرکس پشتیبانی می کرد، این تظاهرات راه می افتاد. اینطور نبود که برای خاطر خود اشخاص باشد. امروز هم همینطور است. امروز هم اگر مردم از کسانی حمایت می کنند برای خاطر امام است. (تکبیر)
آن روز هم مردم به خاطر امام حمایت کردند، در خیابان ها راه افتادند. فریاد کشیدند و رئیس دولت موقت را حمایت کردند حالا یک چنین دولتی با حمایت امام تشکیل شده، بعد از 20 روز یا یک ماه استعفا دهد، مردم بپرسند چرا؟ رئیس دولت موقت هم بگوید: شورای انقلاب کارشکنی می کند، بنده می خواهم وزیر معین کنم مانع می شود. حالا شما برادر و خواهر مسلمان برای خاطر خدا هرکه هستی و در هر کجا که هستی خود را به جای افراد شورای انقلاب بگذار، در دوران شروع کار دولت موقت چه می کردی؟ البته اگر کسانی پیشنهاد می شدند که به طور یقین در خلاف این خط بودند ما می ایستادیم. اینطور نبود که ما به طور یقین بدانیم که این ها برخلاف این خط اند اما بعضی اولا نمی شناختیم و بعضی ها را هم به طور ایده آل نمی پسندیدیم.
ما و مساله معاونین آقای بازرگان
اگر در اختیار ما بود ما مایل بودیم بیست نفر جوان مومن، متعهد انقلابی، زندان رفته، درد کشیده و شلاق خورده، دولت موقت را تشکیل دهند ما چنین چیزی می خواستیم. اما امام آقای بازرگان را به عنوان رئیس دولت موقت تعیین کرده بودند و آقای مهندس بازرگان کسانی که میپسندیدند و می خواستند می آوردند و معرفی می کردند ما بر سر معاونین آقای بازرگان چندبار در شورای انقلاب کارمان با ایشان به مشاجره کشید. همین امیرانتظام یکی از معاونین آقای بازرگان بود. خود من و همچنین بعضی از برادران دیگر در شورای انقلاب چندین بار به آقای بازرگان اعتراض کردیم گفتیم امیرانتظام مورد سوء ظن بعضی هاست درباره او حرف هایی هست. در اینکه با بختیار رفیق صمیمی بوده شکی نیست، مناسب نیست که او معاون شما باشد. آقای بازرگان با کمال اوقات تلخی می گفتند مسئله معاونین نخست وزیر به شورای انقلاب ربطی ندارد شما فقط راجع به وزراء می توانید حرف بزنید.
چندین بار این مسئله تکرار شد و فرداشب یکی از دفعاتی که ما این مسئله را با آقای بازرگان در میان گذاشتیم ایشان در تلویزیون ظاهر شدند نطقی کردند و گفتند من معاونینم را از مورد اعتمادترین افراد انتخاب کردم و اگر از این ها بهتر سراغ داشتم آن ها را انتخاب می کردم، جواب ما را ایشان در تلویزیون دادند و آن هم با این لحن. مشکل ما این بود، چگونه می توانستیم آن را حل کنیم؟ دم به دم برویم پیش امام شکایت کنیم؟ آقا فلانی بده، فلانی خوبه، به علاوه مگر امام دست ما بود؟ دشمن، ضد انقلاب، و مخالفین خط امام خیلی مایل بودند که وانمود کنند امام در اختیار عده ی مخصوصی است. و این برای آنها دو فایده داشت هم امام را از ارزش و شخصیت می انداخت و ثابت می کرد امام با این همه عظمت توی مشت چهار، پنج نفر آدم است، هم آن عده ای را که آن ها می گفتند امام دست آن هاست در چشم مردم خراب می کرد. مردم می گفتند ببین این چهار، پنج نفر اختیار فکر امام را در دست دارند و هرکاری خودشان می خواهند انجام می دهند! این تیر دو شقه بود، تیر را که پرتاب می کردند، هم به سینه امام می خورد هم به سینه کسانی که نزدیک ترین و مورد اطمینانترین افراد بودند، اما هرگز امام در دست هیچ کس نبوده و نیست.
من باید با کمال تاسف بگویم (مردم مشهد به خصوص به این نکته توجه کنند) عناصری که خصوصیت بارز آن ها سفاهت و حماقت است و خصوصیت دیگری برای آن ها نمی توانم بشمرم، امروز دارند به تحریک بعضی از عناصر پلید و خبیث، بعد از آن همه اتهاماتی که به چهره های درخشان و منور انقلاب زدند و همه آن ها قابل اغماض است، می بینیم یک عده افراد پلید و مغرض از روی حساب با یک انسان سفیه و نادان و غافل که دچار حسادت ها و غرض های شخصی است مصاحبه کرده اند از او راجع به بعضی از مسائل مملکتی سوال نموده اند او در پاسخ، امام را انسان ساده لوحی معرفی کرده و گفته است می روند به امام می گویند، دین در خطر است فلان حرف را بزنید و امام هم فوری می گوید.
نظر دنیا در مورد امام خمینی
وای بر آن ها... وای بر آن ها که دانسته و ندانسته می خواهند حیثیت و اعتبار انقلاب عظیم اسلامی ایران را از بین ببرند. امروز دنیا درباره امام چگونه نظر می دهد؟ امروز دنیا درباره امام خمینی می گوید: امام خمینی کسی است که گفته هایش در ایران حکم قانون است. (تکبیر حاضرین) حقیقت هم همین است امروز امام در ایران هرچه بگوید، نبض این جامعه بزرگ به نظر و فرمان و اراده امام می زند (تکبیر حاضرین)، آن وقت کسانی پیدا شدند و اینجور وانمود کنند که امام در فلان سخنرانی اش که فلان سازمان و گروه سیاسی را کوبیده، تحت تاثیر حرف چند نفر قرار گرفته. ولله این خفاش صفتان نتوانستند امام را بشناسند؛ امام تحت تاثیر هیچ کس قرار نمی گیرد.
آن روز هم سعی می کردند وانمود کنند که امام، دست چند نفر است. اینکه نمی شد ما هر چیز بزرگ و کوچک را به خدمت امام ببریم، امام که از ما به طور مطلق چیزی را نمیپذیرفت، البته امام در بسیاری از مسائل با نزدیکان مورد اعتمادش مشورت می کند، اما همان طوری که خدا به پیغمبرش دستور داده است: «وشاورهم فی الامر»، در امور با اصحاب خودت مشورت بکن اما «فاذا عزمت فتوکل علی الله»، اولاً تصمیم خودت را می گیری و بعد از آنکه تصمیم گرفتی با توکل به خدا اقدام می کنی (روش امام اینجوری است). و امام در مشکل ترین و کورترین گرههایی که در این یک سال و نیم در کار این مملکت پیش آمده، نظر صائب و قاطع و نهایی را داده است و این را همه قبول دارند (آن کسانی که دست اندرکار مسائل ایران هستند).
مسئله معاونین رئیس دولت موقت به این صورت یکی از مواردی بود که ما اعتراض می کردیم و ایشان قبول نمی کرد اما بالاخره خود امام که از بیشتر جریانات مطلع بودند، به وسیله یکی از برادرانمان پیغام دادند که ایشان باید برود و لذا آقای امیرانتظام از نخست وزیری طرد شد و رفت. اما کجا رفت؟ رفت سفیر جمهوری اسلامی ایران شد در یک بخش مهمی از جهان، در سوئد. در آن قسمت از اروپا این سفیر به نمایندگی دولت جمهوری اسلامی که آن خاطراتش است و آن عملکرد اوست.
بعد می رسیم به نقطه اختلاف دوم و آن مسئله پاکسازی بود. اگر در انتصاب و گزینش شخصیت ها و دسته جات ما با دولت موقت اختلاف نظر داشتیم، در قضیه پاکسازی اختلاف نظر بزرگتری داشتیم.
هشدارها و اخطارهای مکرر
بارها و بارها، ما هشدار می دادیم، اخطار می کردیم و می گفتیم عناصری که در راس کار در بعضی از وزارت خانه ها و در ارتش و در بعضی از ارگان های حساس و مهم کشوری قرار دارند، این ها ضد انقلاب هستند و به انقلاب لطمه خواهند زد. با خوش بینی سری تکان می دادند و می گفتند نه این طور نیست و لذا پاکسازی در دوران دولت موقت بالاخره هم آنچنان که باید و شاید انجام نگرفت.
و بالاخره دولت موقت با همه اشکالاتش با همه اعتراض ها و با همه اختلاف هایی که شورای انقلاب (و بیشتر از همه در شورای انقلاب روحانیون شورا) با دولت موقت داشت، دوران 9 ماهه اش را گذراند و وقتی که در مقابل عمل قاطع دانشجویان مسلمان خط امام قرار گرفت نتوانست به عمر حکومت خودش ادامه دهد و حکومت قطع شد استعفا دادند و کنار رفتند.
از جمله مسائل این دوران مسئله سیاست خارجی این مملکت است ما آن روز فریاد می کشیدیم، اصرار می کردیم، می گفتیم در حالی که دولت جمهوری اسلامی ایران با امپریالیزم امریکا یعنی دولت نژادپرست انحصارطلب و قدرت طلب امریکا ارتباط سیاسی دارد، در حالی که با قدرت مزدور سگ زنجیری مثل مصر و عربستان سعودی، ارتباط دارد، در حالی که با دولت های مارکسیستی و سوسیالیستی و الحادی ارتباط سیاسی دارد، چرا باید با کشور مسلمان لیبی که تنها کشوری است که به خاطر التزامات سیاسی خود حاضر نشد با شاه ایران روابط برقرار کند (در دوران رژیم منحوس پهلوی) ارتباط نداشته باشیم؟ مرحوم آیت ا... طالقانی هم در شورای انقلاب همین اصرار را داشت، ما هم همین اصرار را داشتیم و دولت موقت بالاخره بعد از بحث زیاد قبول کرد که اول روابط با لیبی در حد کاردار راه بیفتد و بعد از مدتی حدود یک ماه، دو ماه در سطح سفیر روابط برقرار شود و به شما بگویم تا 9 ماه یعنی تا وقتی دولت موقت سرکار بود، وزیر خارجه دولت موقت حاضر نشد با لیبی روابط سیاسی برقرار کند. هر وقت پرسیدیم یک بهانه آورد، هر وقت اصرار کردیم، اشکالی ذکر کرد تا اینکه دولت موقت رفت، بعد ما با لیبی روابط برقرار کردیم و از این قبیل، ده ها مسئله وجود دارد که اگر من بخواهم، بگویم طول خواهد کشید.
به هرحال شورای انقلاب یک تجدید سازمانی کرد؛ در این تجدید سازمان شورای انقلاب به جای آنکه یک پارچه شود، مختلط تر شد.
تجدید سازمان شورای انقلاب
این "دو جریان" در داخل شورای انقلاب شدیدتر شد. باز در میان این دو جریان ده ها مسئله در طول این چند ماه مورد اختلاف بوده است، البته این اختلاف را هرگز با مردم در میان نگذاشتیم، علت هم این بود که در مجموع این موارد اختلاف هرچه که بود یک اکثریت ولو اکثریت ضعیفی، یک طرح را انتخاب می کردند و مورد عمل قرار می دادند. ما بعد از آنکه یک چیزی در شورای انقلاب تصویب می شد، ولو خود ما هم با آن مخالف بودیم، سعی نمی کردیم اظهار مخالفت کنیم. در یک کار جمعی وقتی که اکثریت به یک طرف رای دادند آن اقلیت هم باید ملتزم بماند.
ایستادگی در شورای انقلاب
و ما این التزام را حفظ می کردیم اما در مواردی اگر ایستادگی و پافشاری همین جمع معدودی که در شورای انقلاب معتقد به سازش ناپذیری انقلاب اسلامی ایران بودند، نبود باید به شما صریحاً بگویم انقلاب ایران مسیر دیگری را می پیمود. آن روزی که قدرتمندان و دولتمردان امریکایی و دلالان بین المللی اصرار داشتند که گروگان های امریکایی در اختیار شورای انقلاب قرار بگیرد و آن دو جلسه ای که درباره آن بحث شد، جزو مشکل ترین جلساتی بود که ما در تمام این مدت گذراندیم. آقایان از غرب آمده در غرب و با فرهنگ غرب پرورش یافته، حاضر نبودند بپذیرند که شورای انقلاب حق ندارد گروگان ها را از دانشجویان بگیرد و در وزارت خارجه نگهدارد.
مخالفت صریح ما با سپردن گروگان ها به دست شورای انقلاب
آن روزهایی که این بحث ها می شد بعضی از مطبوعات خارجی که (بریده ها و ترجمه هایش را برای ما می آوردند) از قول دولتمردان امریکا اظهار شادمانی می کردند و می گفتند مسئله گروگانها به همین زودی حل می شود و شورای انقلاب که قدرت اجرایی و تصمیم گیرنده در مملکت ایران است گروگان ها را در اختیار خواهد گرفت و مسئله تمام می شود. ما در مقابل این مسئله محکم ایستادیم، بنده شخصاً و دونفر دیگر از برادران تهدید کردیم و گفتیم اگر گروگان ها را شورای انقلاب تحویل بگیرد، ما علناً و صریحاً مخالفت خود را به مردم خواهیم گفت و گفتیم مسئله را با امام مطرح خواهیم کرد و گفتیم: حاضر نیستیم جاده برای بازگرداندن گروگان ها به همین مفتی به دولت امریکا صاف کنیم. اگر ما گروگان ها را آن روز می گرفیتم، دولت ایران به عنوان یک دولت در مقابل دیپلماسی سراسر جهان هیچ حرف حساب برای گفتن نداشت. امروز ما زبانمان سر دنیا باز است، امروز ما هرگونه مسئله ای را در مورد گروگان ها می توانیم بگوئیم اما آن روز دولت امریکا اگر روی ما فشار می آورد که یک دولت چگونه می تواند گروگان گیری کند، مجبور بودیم گروگان ها را تسلیم امریکا کنیم. بعضی از اعضای شورای انقلاب و بعضی از دولتمران که نام آن ها در صورتجلسه های شورای انقلاب الآن ثبت و ضبط است و این صورتجلسه ها یک روز در اختیار ملت ایران قرار خواهد گرفت و مردم ایران خواهند فهمید که موضع گیری های داخل شورای انقلاب چگونه بوده است؛ یک عده از همین ها می گفتند: نخیر بایستی شورای انقلاب گروگان ها را بگیرد. از این گونه مسائل بسیار داشتیم و من خلاصه و نتیجه گیری می کنم مطالبم را جمع می کنم تا بتوانیم در این شب مقدس از بیان این مسائل که شاید در حدود یک صدم یا اندکی کمتر از حقایقی است که برای مردم قابل دانستن هست و مردم باید بدانند، پس از گفتن این مطلب بتوانیم، نتیجه ای بگیریم و تکلیف آینده خود را روشن و مشخص کنیم.
مطرح نبودن ضوابط اسلامی در گزینش ها
از آغاز تشکیل دولت موقت تا همین ساعتی که من و شما داریم با هم حرف می زنیم جریانی در سطح تصمیم گیری و شورای انقلاب و دولت موقت و پس از دولت موقت وجود داشته است. این جریان معتقد است که اصل در جامعه جمهوری اسلامی بر این است که ما، یک جامعه ای درست کنیم که مردم بتوانند از رفاه و امنیت برخوردار باشند اما اگر ضوابط اسلامی و سازش ناپذیری اسلامی با قدرت های شرق و غرب مورد رعایت قرار نگرفت مانعی ندارد، اگر در گزینش ها ضوابط و معیارهای اسلامی ملاحظه نشد مانعی ندارد! این یک جریان، نمونه اش را هم در رفتار دولت موقت مشاهده کردید، آن کسانی که در مقابل این جریان تا امروز ایستادند ما هستیم؛ من امروز در مقابل شما جمعیت این مطلب را به صراحت می گویم و حاضرم با هرکسی از مقامات مسئول دولتی که نسبت به این مسئله اظهار تردید کند، در مقابل همه ملت ایران در یک مصاحبه و مناظره تلویزیونی این مطلب را ثابت کنم (تکبیر حاضرین).
موضع قاطع حزب جمهوری اسلامی
من می خواهم به شما ملت ایران بگویم علت اینکه از 6 ماه قبل، 8 ماه قبل همه بلندگوهای تبلیغاتی از سوی گروه های مختلف علیه حزب جمهوری اسلامی و شخصیت ها و چهره هایی که در آن فعالیت داشتند، مشغول سم پاشی شدند همین موضع قاطع این شخصیت ها در مقابل خطوط عوضی، تصنعی غرب و در رأس آن ها آمریکاست (تکبیر حاضرین).
البته دشمن هرگز نمی گوید من برای چه دارم دشمنی می کنم. ابن ملجم هرگز نمی گفت من که دارم علی را می کشم، به خاطر اشباع شهوت حیوانی من است که عاشق دختری به نام قطامه شده ام! اگر از او بپرسند تو چرا به جان علی سوء قصد می کنی؟ یک کتاب فلسفه خواهد بافت و هزارگونه تهمت، هزارگونه دروغ، هزارگونه تحریف واقعیات را می کند، تا کار خود را توجیه نماید. دشمن نمی گوید ما به چه دلیل داریم با شخصیت های روحانی که در رأس مقامات دولتی قرار داشتند و یک سال و نیم با کمال اخلاص کار می کنند، مخالفت می کنیم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
انتهای پیام/