بگیرد. اگر توانست پول بگیرد و درس نخواند، پول را می گیرد و درس را نمی خواند و اگر متخصص شد، اگر توانست که بدون به کار گرفتن تخصص خود پول بگیرد، تخصص خود را به کار نمی گیرد، بیمار را شفا نمی دهد و ابتکار خود را به کار نمی اندازد؛ تلاش نمی کند تا راه های تازه ای در مقابل جامعه خود و مردم خود بگشاید، پیش خود فکر می کند که چرا بیخود زحمت بکشد، چرا کشفیات جدید علمی را ببیند! چرا طبابت ما در ایران بعد از گذشت ده ها سال از تأسیس دانشکده پزشکی هنوز در آن حدی است که بیمارهایی که اندکی صعب العلاج است در ایران قابل علاج نیست، چرا؟ مگر ما چه کم داریم؟ آیا استعداد ما کم است؟! آیا ما ایرانیان بی استعداد هستیم؟!
دشمن سعی می کند به ما اینطور بباوراند که ما بی استعداد هستیم. این مردم بی استعدادند؟!!   
بی انصاف هستند کسانی که نسبت به این آتشفشان های جوشنده استعداد اینطور اهانت می کنند. نه خیر، بی استعداد نیستند، چرا، علت چیست؟ علت این است که در گذشته فرهنگ دانشگاهی ما یاد می داد که درس و مدرک و تخصص و مطب و شغل و همه و همه را در خدمت پول در آوریم، وقتی در خدمت پول شد انسان فقط در فکر این است که چطور می شود پول درآورد. اگر مطب دکتر در پایین شهر درآمد کمتری دارد دکترها مطب خود را در بالای شهر باز می کنند و فکر می کنند که

نظر خود را ارسال کنید