ولی، اگر نخواهیم با تکیه بر قدرت اکثریت و از موضع دولت انقلابی سخن بگوئیم، باید اعتراف کرد که از نظر تحلیل علمی نیز به همین پاسخ می رسیم:
1- در وضع کنونی، کشور ما دچار بحران های گوناگونی است که مهم تر از همه پاشیده شدن سازمان ارتش و شهربانی ژاندارمری است. دولت اکنون نمی تواند بدون یاری مردم نظم را حفظ کند و تب انقلاب همه را به عصیان کشیده است. به این نکته نیز باید توجه داشت که تا در جامعه ای نظم حکمفرما نشود عدالت استقرار نمی یابد و بی عدالتی و ستم نیز آن را به نابودی می کشد. پس ما بیش از هر چیز به همبستگی و همدلی با هم و همکاری با دولت نیاز داریم و باید خود حافظ نظم و عدالت باشیم.
حال بدین پرسش بسیار حساس بر می خوریم که چه نیروئی می تواند حسن تعاون را در توده مردم برانگیزد و آنان را به ایثار و خیرخواهی بخواند؟ آیا شما جز اسلام نیروئی را می شناسید که بتواند جوانان را به طور مجانی در خدمت عموم قرار دهد و شب ها به پاسداری وا دارد؟ ممکن است ادعا کنید که چنین نیروئی برای معتقدان به پاره ای آرمان های سیاسی و اقتصادی وجود دارد، ولی آیا هیچ اندیشیده اید که این آرمان ها چند نفر را نمی تواند بسیج کند؟ اگر ضرورت را دریابیم که مدت ها باید پلیس درون را به خدمت مردم در آوریم،