چنین کاری نکرده باشد. دلیل دیگر این است که طرفداران استراتژی محدودیت دایره انهدام می گویند استراتژی انهدام گسترده قطعی کمتر برای دشمن باور شدنی است. وقتی ما دشمن را تهدید کنیم که نه تنها ارتش و پایگاه ها و مراکز نظامی تو را می زنیم بلکه همه شهرهایت را هم منهدم می کنیم، برای دشمن کمتر باور شدنی است چون معنایش این است که او هم شهرهای ما را بزند، یا دست به یک انتحار متقابل بزنیم.
در طرح هر استراتژی دو مساله مهم وجود دارد، به عبارت دیگر هر استراتژی درست و موفق دو شرط دارد؛ یکی اینکه قدرت بازدارندگی دولت را به اندازه کافی بالا ببرد و چنین قدرتی را ایجاد کند.
دوم اینکه برای دشمن به کار بستن این استراتژی باورشدنی باشد. به این معنی که اگر دشمن را تهدید کردیم به بکاربردن آن نیرو، وی یقین کند که تهدیدمان جدی است و آن نیرو را به کار خواهیم برد.
یکی از شرایط باور شدنش به وسیله دشمن این است که این طرف هم تصمیم قطعی داشته باشد، مردد نباشد. اما اگر یک استراتژی باشد که دشمن باورش نشود که آن را به کار می بریم بیفایده و بی اثر خواهد بود چون هدف در استراتژی بازداشتن دشمن از حمله و تعرض است.