را با موفقیت و در همین سه جهت یعنی طوری پیش ببرد که به هدف برسد و یا در محدوده همین سه خط باقی بماند باید بتواند به جای تهدید به جنگ گسترده که جنگ اتمی است بر دشمن فشار وارد بیاورد. اگر دولتی نتواند فشار بر دشمن بیاورد و در اداره دشمن از طریق این فشار آوردن تاثیر بگذارد آنجا است که تهدید به جنگ گسترده می کند؛ تهدید به جنگ گسترده یعنی شکست در سیاست و رهبری جنگ محدود. این کاری بود که دالس پیشنهاد می کرد و می گفت هرجا دشمن یک قدم پیش رفت او را تهدید به جنگ گسترده بکنید.
دیگر از شرایط رهبری جنگ محدود این است که دولت یا رهبری سیاسی بتواند جنگ محدود را طوری اداره بکند که موجودیت ملی خودش به خطر نیفتد.
سوم بتواند بر افکار عمومی تسلط داشته باشد نه اینکه افکار عمومی را به جهت یک جنگ گسترده یا تسلیم سوق بدهد.
هدف هایی که در استراتژی جنگ محدود پی گیری می شود این است که از تعرض و حمله دشمن جلوگیری کند. یعنی از نیروی بازدارنده استفاده کند. این هم همیشه هدف استراتژی های مختلف آمریکا بوده است. در استراتژی جنگ های محدود هم با این اصل

نظر خود را ارسال کنید