شوروی را در پایگاه بزند، شوروی به فکر می افتد که اگر پیش دستی کند و آمریکا را غافلگیر کند و جنگ را شروع کند با زدن پایگاه ها و موشک ها و زیردریایی ها و هواپیماهای دشمن مقدار زیادی از نیروی او را در همان دقایق و ساعات اولیه نابود کرده است و نیروی باقی مانده تنها قادر است ضربه کوچک و محدودی بر مراکز و هدف های نظامی ما وارد بکند. بنابراین شوروی با وجود چنین استراتژی، اتخاذ چنین استراتژی از طرف آمریکا به زدن ضربه نخستین تحریک می شود، اما استراتژی دوم یعنی استراتژی انهدام گسترده و قطعی دشمن براساس ضربه دوم نهاده شده است، یعنی آمریکا می گوید که حتی اگر شوروی پیش دستی کرد و ضربه نخست را بر مراکز نظامی ما وارد ساخت و هدف های ما را تا نود درصد نابود کرد همان 10 درصد باقی مانده کافی است که شهر مسکو، تمام شهرهای بزرگ و کوچک شوروی و چین را نابود کنیم.
بنابراین دشمن خواهد اندیشید به فرض که من پیش دستی کنم و پایگاه هایش را از بین ببرم ولی چون استراتژی دشمن زدن شهرها و مراکز پرجمعیت من است، جمعیت من را هم خاکستر می کند یا با تشعشعات اتمی نابود می کند، بنابراین حتی پیش دستی در جنگ هم به نفعش تمام نمی شود.
اما مدافعان استراتژی محدودیت دائره انهدام می گویند که چون در