سیستمی است که در این به کار برده تا بتوانیم موشک ضد آن را بسازیم. بنابراین به لحاظ کمی و کیفی هم تعداد موشک هایی که در آن جنگ لازم است برای زدن هدف ها و هم کیفیت این موشک ها بسیار و پیچیده است بنابراین یک مسابقه تسلیحاتی کمی و کیفی بسیار شدید و پرخرج بر ما تحمیل می شود. در حالی که اگر استراتژی ما بر زدن شهرها باشد خیلی ساده می شود این کار را کرد، با موشک های کم خرج و غیرپیچیده می شود این ها را منهدم ساخت و هیچ کارش نمی‌توانند بکنند که در برابر موشک های ما مصونیت ببخشند.
دلیل پنجم این است که این استراتژی، به عکس آنچه در نظر اول به ذهن می رسد، آن چنان هم خطرناک نیست. زدن شهرهای دشمن و نابود کردن همه جمعیتش شاید انسان را به این فکر می اندازد که دشمن ما را به طرف جنگ نزدیک تر می کند؛ اما نه، این استراتژی می گوید که این به عکس است، در استراتژی محدودیت دائره انهدام برد با کسی است که پیش دستی بکند و ضربه نخستین را وارد بکند یعنی اگر شوروی بخواهد از این استراتژی پیروی بکند که مراکز و هدف های نظامی آمریکا را بزند، آمریکا نیرویش باید طوری ترتیب یافته باشد که آرایش و کیفیت این ها و تمرکز این ها و نشانه گیری این ها طوری باشد که هدف ها و مراکز نظامی شوروی را بزند و موشک‌های

نظر خود را ارسال کنید