دشمن، کافی است، و از این حد به بعد دیگر بی معنا است. سلاح هسته ای، سلاحی است که چنان قدرت تخریبی دارد که برای نابودی همه هستی -نظامی یا غیرنظامی- دشمن کافی است.
بنابراین افزایش قدرت نظامی دیگر مفهوم سابق را ندارد ضمن اینکه به کاربردن این سلاح به معنای انتحار متقابل است نه به معنای پیروزی و منع دشمن از وصول به هدف هایش. ما با به کار بردن سلاح هسته ای دشمن را از اینکه به هدفش برسد منع می کنیم اما ضمناً در همین جریان خود ما هم از بین می رویم. پس جنگ جدید یعنی برپاشدن توفان نوح.
از طرفی هر حرکتی در هرجای دنیا عکس العمل های بین المللی به وجود می آورد. جهان دیگر نقطه معزول و یا ملت منعزل و برکنار از جریانات بین المللی ندارد. همه دنیا به هم پیوسته است و سراسر صحنه کشمکش ابرقدرت ها است. اینکه دولت بزرگی در گوشه ای از دنیا یک کاری بکند یا حتی یک دولت کوچک در یک گوشه دنیا کاری بکند روی سرنوشت دولت های بزرگ جهان اثر می گذارد. هیچ یک از دولت های بزرگ جهان نمی تواند خودش را از این قضیه برکنار بداند. این هم حقیقت دومی که در جهان بروز و ظهور پیدا کرده است. حال کشمکش ها

نظر خود را ارسال کنید