جنگ محدود را برده ایم، یا باید دست به جنگ گسترده هسته ای بزند یعنی یک باره از آن مرحله جنگ، جنگ را به آخرین مرتبه تصاعد بدهیم. باید نیروی ضربتی استراتژیک هسته ای ما چنان باشد که دشمن بداند اگر آن راه را هم انتخاب کند شکست می خورد.
ششم: جنگ محدود نه تنها مستلزم وجود توانایی نظامی با درجات و مراتب متسلسل و کارساز است بلکه احتیاج به چنان دیپلماسی دارد که نگذارد طرف به این پندار کشانده شود که این جنگ محدود منتهی به یک جنگ گسترده می شود. به عبارت دیگر دشمن را باید با دیپلماسی خودمان طوری نگه داریم که دچار این فکر نشود که مقصود ما از این جنگ محدود این است که جنگ گسترده هسته ای علیه او انجام بدهیم. پس دیپلماسی جنگ محدود خیلی پیچیده و ماهرانه است. با اعمال این دیپلماسی دشمن همیشه می داند ما قواعد این بازی را قبول کرده ایم و می خواهیم فلان امتیاز محدود را در این نقطه به دست آوریم و این جنگ محدود مقدمه یک جنگ گسترده برای نابودی دشمن نیست. و در عین حال دشمن را مطمئن کرده ایم که اگر بخواهد از این بازی و قواعدش خارج شود و یک جنگ گسترده هسته ای علیه ما تحمیل کند ما از دست زدن به جنگ هسته ای گسترده علیه او باکی نداریم. زیرا اگر [؟]

نظر خود را ارسال کنید