است آمن مطالب که سرنوشت ابرقدرت ها و سرنوشت جهان بشریت به آن بستگی دارد.
کیسینجر بحث خود را این طور شروع می کند؛ سابقاً هر افزایشی در نیروی نظامی یک دولت افزایش مشابهی را در نیروی سیاسی او به دنبال داشت؛ یعنی هر دولتی، هر قدر نیروی نظامی خودش را افزایش می داد یعنی بر قدرت آتشش، بر حجم واحدهای نظامی، حجم ارتش و کارایی این ارتش و قدرت آتشش اضافه می کرد نیروی سیاسیاش همان قدر افزایش پیدا می کرد، یعنی می توانست این نیروی نظامی را، با تعرض و برافروختن آتش جنگ هایی و انجام سلسله نبردهایی، یا تهدید، به تعرض نظامی به کار ببرد و از این طریق به هدف های سیاسی خودش برسد. اما با پیدایش سلاح هسته ای، این وضع به هم خورده است، دیگر افزایش نیروی نظامی به معنای این نیست که نیروی سیاسی افزایش پیدا کرده و هرقدر که نیروی نظامی مثلاً نیروی نظامی ابرقدرت شوروی یا آمریکا– افزایش پیدا کند آن ها بهتر می توانند به مقاصد سیاسی خودشان برسند. می گوید: این حقیقتی است که نسل معاصر ما باید درک بکند. یک تغییر عظیم به وجود آمده است. چرا این تغییر به وجود آمده است؟ این تغییر از آنجا به وجود آمده است که تنها مقدار کمی از سلاح هسته ای برای نابودی کامل و قطعی و گسترده