روحی همان تفکر و اندیشه درباره اثبات یا انکار خداست که حساسترین و شورانگیزترین موضوعی است که از فجر تاریخ تا اکنون اندیشهها را به خود مشغول داشته و میدارد. بهتر است اهمیت این مسئله و تحولات روحی استاد مطهری را در آن دوران را از زبان خود او بشنویم:
"موضوع انسان در این مسئله در تمام ابعاد اندیشه اش و در جهانبینی او و ارزیابیهایش از مسائل و در جهتگیریهای اخلاقی و اجتماعیش تأثیر و نقش تعیینکننده دارد. گمان نمیرود هیچ اندیشه ای به اندازه این اندیشه "دغدغه آور" باشد، هر فردی که اندکی با تفکر و اندیشه سر و کار داشته است لااقل دورهای از عمر خویش را با این دغدغه گذرانده است.
تا آنجا که من از تحولات روحی خودم به یاد دارم از سن سیزدهسالگی این دغدغه را در من پیدا شد و حساسیت عجیبی نسبت به مسائل مربوط به خدا پیدا کرده بودم، پرسشها البته متناسب با سطح فکری آن دوره- یکی پس از دیگری بر اندیشهام هجوم می آورد. در سالهای اول مهاجرت به قم که هنوز از مقدمات عربی فارغ نشده بودم چنان در این اندیشهها غرق بودم که شدیداً میل به تنهایی در من پدید آمده بود، وجود هم حجره را تحمل نمیکردم، حجره فوقانی عالی را به نیم حجرهای دخمه مانند تبدیل کردم که تنها با اندیشههای خودم به سر برم. در آن وقت نمیخواستم در ساعات فراغت از درس و مباحثه به