«دربرگیرنده» معنی کنیم، نه «پرنده تیزپرواز».
5- در قرآن آیاتی را می بینیم در مورد یک موضوع که در زمانهای مختلف نازل شده، یکبار چند آیه آمده و دو سال بعد، چند آیه دیگر آمده و چون شرایط تازه ای بوده، مطلب تازه ای را گفته و مطلب قبلی را تکیمل کرده است. هر گوینده یا نویسنده ای، این کار را می کند. اگر امروز بخواهیم بگوئیم اسلام، درباره فلان مطلب چی گفته، باید تمام آیات مربوط به این مطلب را در قرآن بیابیم و با رعایت ترتیب تاریخی نزول آنها را جمع بندی کنیم. بتوانیم بفهمیم که مقصود نهائی اسلام چه بوده است، این است که گفته می شود، «القرآن یفسر بعضه بعضاً» قرآن طوری است که قسمتی از آن معنی دقیق قسمت دیگر را روشن می کند.
6- در عین این که گفتیم قرآن کلامی است که در شرایط تاریخی خاص، نازل شده و به مسائل آن زمان نظر دارد، به حکم این که، کتابی است جاوید و جهانی، هرگز نمی تواند مقصود از آیات به آنچه مربوط به شرایط ویژه آن زمان هست، مربوط باشد. یعنی معنی آیات را باید به شرایط زمانی و مکانی دیگر، گسترش داد. گسترده بودن و حکم، و مقصود از یک آیه، و محدود نمودنش در چهارچوب زمانی و مکانی خاص نزول آیات امری است روشن و مسلم که از خود قرآن بدست می آید. وقتی قرآن پیغمبر را «نذیراً للعالمین» و «کافة للناس» معرفی می کند، وقتی که می خواهد بگوید قرآن باید همه جا را بگیرد، بنابراین این مطلب نمی تواند خطابش در آن چهارچوب محصور باشد. بلکه مفاد و روح این مطلب گسترش پیدا می کند، به شرایط زمانی و مکانی دیگر.

نظر خود را ارسال کنید