دستور جهادی می آمد بصورت آیه بر پیغمبر نازل میشد و پیغمبر همان آیه را بر مردم می خواند و مردم از همان آیه تکلیف خود را می فهمیدند.
در اینکه قسمت اساسی و اصلی قرآن، نه فقط قسمت های کمش، برای فهم همگان است کمترین تردیدی نیست، هم آیات قرآن در این معنی صراحت دارد، هم هر کسی که با تاریخ و سیره نبوی آشنائی داشته باشد می داند که این از مسلمات تاریخ و سیره است. بنابراین قسمت عمده قرآن برای فهم عموم مردم است نه فهم گروهی خاص.
2- همین قسمت عمده قرآن که برای عموم قابل فهم است اولا به زبان عربی است، ثانیا به زبان عربی عصر پیغمبر است، ثالثاً بصورت القاء شفاهی یک مطلب است نه به صورت یک نوشته، یعنی مثل سخنی که همین الان می گویم، سخنی است رویاروی که بتدریج به مناسبت های گوناگون، خطاب به مردم، گفته شده، نه به صورت کتابی که مؤلف از اول تا به آخر تنظیم کرده باشد. مطلبی بر پیغمبر نازل می شد و پیغمبر هم آن را به مردم القاء میکرد بعد این مطلبی را که پیغمبر بصورت شفاهی القاء میکرد یادداشت و ضبط میکردند، در حافظه ها یا در نوشته ها.
پس این سه نکته باید مورد توجه قرار بگیرد: 1- قرآن به زبان عربی است. 2- به زبان عربی عصر پیغمبر است. 3- مطلبی است که بصورت شفاهی القاء شده و بعداً هم سینه به سینه ضبط شده، هم نوشته شده و ثبت شده.
توجه به این سه نکته مطالبی را پیش می آورد که همه کسانی که به فهم قرآن علاقمند هستند باید به آنها توجه فراوان کنند.
اول لزوم آشنائی با زبان عربی. گفتیم قرآن به زبان عربی است پس برای