اجتماعی، اقتصادی، تربیتی را مطالعه کنیم و بعد ببینیم این مکتبها در زمینه چه مسائلی سخن گفته اند و چه گفته اند و طبعا در این مطالعه با مسائل تازه و موضع گیری های تازه برخورد می کنیم، و این طبیعی است که بخواهیم ببینیم مکتب ما در این زمینه چه می گوید، مراجعه می کنیم به قرآن بی آنکه حتماً انتظار داشته باشیم قرآن این امور را رد یا تأیید کند، بی آنکه تصمیم قبلی گرفته باشیم که برای آن چیز که خودمان پسندیده ایم از قرآن پشتوانه درست کنیم، اگر بدون این روحیه به قرآن مراجعه کنیم بسیار خوب است و در این مقایسه است که چه بسا برسیم به این نتیجه که فلان مطلب را که امروز فلان مکتب گفته فلان آیه قرآن در 14 قرن قبل گفته است، اما اگر بخواهیم صرفاً بعنوان دستیابی بر پشتوانه های قرآنی نسبت به مطالب انتخاب شده قبلی به قرآن مراجعه کنیم، خطرناک است و غالباً ما را به انحراف می کشد.
سئوال: در مورد رهبری معصوم یا رهبری غیر معصوم فرمودید که حق دارد از قرآن استنباط بکند. آیا در رهبری غیر معصوم این مسئله چگونه است چه نوع رهبری است، فرض کنید که رهبر اجتماعی باشد خیلی هم مسلط باشد و قرآن را هم بفهمد. آیا هر نوع برداشتی که این رهبر بکند قابل قبول است. درجه این رهبر غیر معصوم تا چه حد است، در حد نایب امام یا در حد یک لیدر مذهبی ساده هم می تواند باشد؟
جواب: این سئوال مستقیماً به بحث ما ارتباطی ندارد و به مسئله امامت و رهبری در اسلام از دید شیعه در عصر حضور و بعد در عصر غیبت بر می گردد. در بحثهای تفسیری مکتب قرآن مفصلاً در این زمینه بحث کرده ام و فعلا به طور خلاصه توضیح می دهم.
در هر نوع رهبری اجتماعی اگر لازم باشد کسی مستقلاً رهبری کند، نه اینکه زیر نظر یک رهبر بالاتر