این معنی را فهمید دیگران هم متوجه می شوند و می پذیرند که این معنی تازه به آیه مربوط می شود. این هم تفسیر قرآن است ولی نه تفسیری که مخصوص پیامبر و ائمه باشد، ولی در این نوع تفسیر هم باید سخت هشیار باشیم که تحت تأثیر هوی و هوس و خواسته و رای خودمان قرار نگرفته باشیم که اگر قرار گیریم معنایش این است که من دلم می خواهد این آیه این معنی را بدهد و پی آن می گردم که یک نفر پیدا شود و ادعا کند که این معنی از این آیه فهمیده می شود، تا فورا از او بپذیرم.
 اگر چنین باشد این خود یک نوع تفسیر به رأی است که مذموم و مطرود و مردود است و در روایات از پیامبر و ائمه سخت با آن مخالفت شده است. نمونه اش همین مطلبی بود که در مورد صلوة مطرح کردم، این آقای مطالعه گر قرآن چون دلش می خواهد مرتب از آیات قرآن شواهدی بر انقلابی بودن قرآن بدست آورد ذهن او متوجه معنایی می شود که کسانی که بیطرف باشند می بینند که اصلا ارتباطی با این لفظ ندارد.
در بخش مربوط به گسترده کردن احکام و مطالب آیات نسبت به شرایط زمانی و مکانی نیز تذکر یک نکته ضرورت دارد و آن این است که درک این گستردگی غیر از تخصص علمی به کمال دیگری نیز احتیاج دارد و آن کمال امامت است، یعنی گسترده شدن یک حکم از شرایط زمانی و مکانی معین به شرایط زمانی دیگر، ظرافتی دارد که هر عالم و محققی نمی فهمد، یک امام می فهمد، یک راهبر می فهمد رهبر است که می تواند چم و خم ها را درک کند.

نظر خود را ارسال کنید