بپذیریم، غلط است، بدلیل اینکه صاحب فلان تفسیر، فیلسوف ارزنده یا عارف برجسته با اخلاقی برجسته ای است نمی توانیم فوراً هر چیز را که درباره آیات بگوید، بپذیریم و همه ضوابطی که عرض شد باید رعایت شود و گفته هر کس با رعایت این ضوابط نقادی گردد تا بتوانیم بگوئیم که برداشتی که او می کند تا چه حد می تواند دارای اعتبار و ارزش باشد.
اگر این فیلسوف یا عارف یا اخلاقی مطلبی را گفته است که می خواهد آن را به حساب قرآن واریز کند و ما می یابیم که با الفاظ قرآن پیوند و رابطه چندانی ندارد، باید به او هشدار باش بدهیم که آقا شما هم در معرض خطر تفسیر به رأی هستید.
اتفاقاً من در کتاب «خدا از دیدگاه قرآن» یک نمونه اش را در آیه ای که هم ابن سینا و هم صدرالمتألهین (ملاصدرا) و هم خواجه نصیر در یک مطلب فلسفی، عرفانی مورد استفاده قرار داده اند نقادی کرده ام و مفصل انتقاد کرده و روشن نموده ام اصولا ارتباط این آیه با آن مطلبی که اینها می گویند و برخی از صاحب نظران و مفسرین قبل از آنها هم گفته اند به صورتی نیست که بتوانیم آنرا به حساب قرآن بپذیریم.
سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق اولم یکف بربم انه علی کل شیء شهید 53 (41)
این صاحبنظران معنی این آیه را طوری بیان می کنند که ضمیر «انّه الحق» به خدا برگردد. در صورتی که ضمیر بر حسب ظواهر قرآن به خود قرآن برمی گردد، بنابراین تمام آن مطالبی که چندین صفحه مرحوم ملاصدرا و مقداری مرحوم ابن سینا و خواجه نصیر در شرح اشارات دارند به آیه مربوط نمی شود.

نظر خود را ارسال کنید