جوشی، تحرک، خلاقیت، احترام به قانون و بالاخره روح تعاون و همکاری.
جامعهای میتواند از موهبت آزادی بهرهمند شود که در درجه اول انسانهایش تغییر یافته باشند. این تغییر یک شرط ضروری است. اگر مردم نخواهند خود را تغییر دهند تغییر روابط اجتماعی بهتنهایی اثری نخواهد داشت و احتمالاً عوارض و نتایج منفی آن خیلی بیش از نتایج مثبت آن خواهد بود. آزادی به انسانهای آزادیخواه احتیاج دارد و الا دروغی بیش نخواهد بود. به انسانهای احتیاج دارد که آزادیخواهی خود را نه با حرف که در عمل نشان دهند. انسانهایی که اول خود به آزادی احترام گذارند و به شرایط آن عمل کنند و سپس از آن دفاع نمایند و انسانی میتواند در عمل آزادیخواه باشد که ظرفیت و اخلاق آزادیخواهان را کسب کرده باشد.
***
حال به روانشناسی استبداد و مشکلاتی که در جهت رسیدن به آزادی ایجاد می کند میپردازیم چنانکه گفتیم نظام استبداد نهتنها خالق روابط اجتماعی خاصی در جهت تحکیم موقعیت خویش و قبضه هرچه بیشتر قدرت است بلکه خالق شرایطی است که در آن شرایط مردم روحیات مخصوصی پیدا میکنند. همان چیزی که بدان روانشناسی