به طور کلی نظام استبدادی دو جنبه بالنسبه متمایز دارد. یکی «جامعهشناسی استبداد» است و دیگری «روانشناسی استبداد». منظور از جامعهشناسی استبداد آنگونه روابط اجتماعی خاصی است که در حکومت های دیکتاتور منشأ آن ایجاد میشود و مقصود از روانشناسی استبداد آنگونه تربیت ذهنی و فکری خاصی است که در حکومتهای دیکتاتوری ایجاد میشود و مقصود از روانشناسی استبداد آنگونه تربیت ذهنی و فکری خاصی است که افراد جامعه به زیر سلطه بر اساس آن تربیت می شوند.
حال ببینیم جامعهشناسی استبداد چیست؟ و چه خصوصیاتی دارد؟ جامعهشناسی استبداد و روابط اجتماعی جوامع زیر سلطه مستقیماً نتیجه ویژگیهای روانی فرد دیکتاتور است. آنچه برای یک دیکتاتور اهمیت دارد قدرت مطلقه است و حتی میتوان گفت که اصلاً دچار جنون قدرت است. میخواهد همه قدرتها منحصراً در دست خود او باشد و دیگران فرمانبردار و درستتر بگوییم بردگان و غلامان جان نثارش باشند. لذت او در قبضه کردن قدرت است و ترس و نفرت او از واگذاری قدرت هرچند که این واگذاری صوری و ظاهری و حتی در مورد کار های کوچک و بیاهمیت باشد.
اینکه چرا شخص دیکتاتور چنین خصوصیتی پیدا میکند