نتیجه طرف مقابل را نه همسخن که دشمن میشمارد و برای لجن مال کردنش از هیچ کاری فروگذار نمیکند.
چنین افرادی در ایجاد جو مسموم کنونی که آکنده از سوءظن و بدبینی و شایعهپراکنی است سهم عمدهای دارند. از این آزادی به دست آمده فعلی نیست که چنین جوی را بوجود آورده بلکه این رسوبات ذهنی باقیمانده از دوران دیکتاتوری است که چنین محیط مسمومی را ایجاد کرده است.
***
نکته دیگری که در رابطه با روانشناسی استبداد باید تذکر داد بوجود آمدن یک نوع روحیه عصیان و قانونشکنی در مردم است. و این نکتهای است بسیار مهم و اساسی و هر جامعه از بند رسته ای که خواهان آزادی واقعی است میباید آن را مدنظر داشته باشد و برای حل این مشکل چارهجویی کند.
قوانین در حکومتهای استبدادی در درجه اول برای تقویت رژیم حاکم و حفظ هرچه بیشتر منافع آن است در اینجا اصلاً مردم مطرح نیستند و اصولاً آنها بردگانی هستند که می باید در خدمت رژیم و گوش به فرمان او باشند و اگر بهفرض در یک چنین جامعهای برخی از قوانین به نفع مردم باشند بدان علت است که در این موارد منافع رژیم که اصل است و منافع مردم که ضرورتاً باید تابع دستگاه