ندارد آزادی هست و لذا تقاضا و برخلاف گذشته، به طور آزادمند میتواند خود را نشان دهد اما متأسفانه عرضه وجود ندارد اما نکته اینجا است که این تقاضا به قدری شدید و جدی است که عدم عرضه باعث کاهش تقاضا می شود و عرضه نامطلوب و نادرست جای عرضه مفید و مطلوب را میگیرد و این خیلی خطرناک است زیرا عطش و هیجان جامعه با چیزهایی سیراب میشود که نهتنها برایش مفید نیست که کاملاً مضر است.
و خیلی ساده به جای آنکه روح جستجوگر و کاوشگر مردم با مسائل جدی و حیاتی و صحیح و علمی سیراب شود با شعار و شایعه و سخنان مبهمی که ظاهری زیبا و فریبنده دارند اما تهی و بیمغز و حتی بهکلی نادرست اند و باعث خودباختگی و از خود بیگانگی مردم میشوند سیراب میشود. اما بازهم مساله به اینجا ختم نمیشود و ضایعات دیگری هم به دنبال دارد زیرا وقتی جامعه هدف ملموس و مشخصی نداشته باشد تا به دنبالش رود- مثل هدف مشخصی که جامعه ما در طول دوران انقلاب تعقیب میکرد- و نتواند از طریق مجاری صحیح به نیازهای عمیق و درونی خود پاسخ گوید و درنتیجه به مسائلی همچون شایعات و عیب جویی ها و انتقادهای مخرب و موضوعات مبتذل و بهکلی نادرست سرگرم شود، تخریب خود میپردازد و نیروهایش تنها