به همان اندازه که رژیم دیکتاتوری سهم دارد مردم به زیر سلطه نیز سهم دارند و حتی میتوان گفت این مردماند که نظام دیکتاتوری بوجود می آورند و درنتیجه دیکتاتور را حاکمیت میبخشند و اگر نگوییم اصولاً این خود مردماند که دیکتاتور را پرورش میدهند و به وجود می آورند لااقل این است که آنها با تحمل و سکوت خود به او اجازه میدهند تا به حکومت جابرانه و تجاوزکارانه خود ادامه دهد.
بهطورکلی استبداد پدیدهای ایست دو طرفه. یک طرف آن دستگاه حاکمه است و طرف دیگرش مردم. این درست است که دیکتاتورها همیشه میخواهند خود را تحمیل کنند. اما این مردماند که این تحمیل را میپذیرند و حتی گاهی زمینه را برای رشد او فراهم میسازند و به این ترتیب استبداد را تحقق میبخشند استبداد بیش از آن که تحمیل کردنی باشد پذیرفتنی است.
و چون استبداد پدیده ایست طرفینی که هر دو طرف در ایجاد آن سهم دارند لذا هم حاکمان و هم محکومان را به یکسان مسخ می کند. درنتیجه پس از نابودی حاکمان با افرادی برخورد میکنیم که براثر تن دردادن به استبداد و رشد در محیط اختناق خود نیز ویژگیهای استبدادی را کسب کردهاند و همین ویژگیهاست که دشمن آزادی و دموکراسی است. جالب اینکه این خصوصیات در برخی از افراد آنچنان