حاکمه باشد بر یکدیگر منطبق شده‌اند.
 در چنین جامعه‌ای مردم طبیعتاً روحیه قانون‌شکنی پیدا می‌کنند زیرا اگر به فرض اطاعت از قوانین را برخلاف منافع و مصالح خود نبینند لااقل در جهت تحکیم دستگاه حاکمه می‌بینند. درنتیجه برای تضعیف رژیم و حتی برای مخالفت و دهان کجی هم شده که این حالت روانی در جوامع استبدادی به‌شدت رواج دارد قوانین را زیر پا می‌گذارند و جالب اینکه به این کار افتخار هم می‌کنند.
 این روحیه افتخار و قانون‌شکنی که در بین ما سخت رایج است نکته مهمی است و نباید از آن ساده گذشت زیرا آزادی تنها در سایه اطاعت از قانون معنی پیدا می‌کند و به دست می آید و قانون‌شکنی از همان اول مخالف و حتی متضاد با آزادی است تا چه رسد به اینکه این حالت جنبه‌ی افتخارآمیز داشته باشد. وقتی در یک جامعه استعدادها نتواند از طریق مجاری صحیح رشد یابند و درنتیجه رقابت‌ها و افتخارات سالمی نباشند به مسیرهای غلط و انحرافی می‌افتند و رقابت‌ها و افتخارها ناسالم می‌شوند. یعنی دیگر رعایت مقررات و قوانین نه‌تنها افتخار نیست که اصولاً مایه سرشکستگی است و افتخار از آن کسی است که بهتر و بیشتر از زیر قانون فرار کند و حتی قانون‌شکنی نماید. مگر نه این است که در عرف ما زرنگی و زیرکی بیشتر به معنی فرار از قانون و سادگی

نظر خود را ارسال کنید