اما بازهم مساله به اینجا خاتمه نمی‌یابد زیرا کسی که خصلت استبدادی دارد اصولاً در پی تحمیل خویش است چه این تحمیل با زورگویی و قدرت‌نمایی انجام گیرد و یا عوام‌فریبی و مظلوم نمایی و یا کارشکنی و توطئه چینی.
 چنین افرادی اگر از هیچ راهی نتوانستند خود را تحمیل کنند آنگاه می‌کوشند تا محیط را به گونه‌ای آشفته و شکننده و متشنج سازند که امکان تفاهم و تعاون و بحث آزاد از بین برود و زمینه برای تحمیل و زورگویی فراهم آید چراکه می‌دانند حرفی برای گفتن ندارند و کسی که در یک محیط باز و آزاد حرفی برای گفتن نداشته باشد عملاً کنار گذاشته می شود. لذا برای آن که پیوسته در صحنه حضور داشته باشند و زمینه برای زورگویی مناسب باشد مانع از ایجاد محیط سالم و آزادی می شوند که تنها در سایه آن می‌‌توان به بحث و گفتگو نشست و مشکلات جامعه را مطالعه کرد و برای رفعشان برنامه داد.
 اینان نه‌تنها خصلت استبدادی دارند بلکه دقیقاً همچون دیکتاتورها عمل می کنند. همان طور که یک دیکتاتور خودکامه دشمن آزادی افکار و مانع از به وجود آمدن محیط اجتماعی سالم است. زیرا در آن صورت سقوطش حتمی است -به همین ترتیب اینان نیز در پی مسموم کردن و انحراف جامعه اند. منتها این کار را با دو روش انجام می‌دهند. یک

نظر خود را ارسال کنید