دیکتاتور با زور و سرنیزه و ایجاد ارعاب و اختناق از ایجاد محیط سالم و آزاد جلوگیری می‌کند و اینان با شایعه‌پراکنی و دروغ‌پردازی و تهمت و افترا به سلامت جامعه لطمه می‌زنند.
 و در یک کلام آنان همیشه طرف خود را رقیب و حتی دشمن خود می‌پندارند و نه دوست و هم‌وطن و هم سخن خود لذا در برابرش جبهه می‌گیرند و حربه شان نه منطق و استدلال که شعار و دادوفریاد است. آن هم نه برای پاسخ گفتن که برای لجن مال کردن. برای آن‌ها از میدان به در بردن طرف مقابل مطرح است و نه اینکه بکوشند تا به کمک با کمک او و بهترین راه‌حل دست یابند.
و چرا چنین است؟ زیرا فردی که خصلت استبدادی دارد می‌گوید تنها آنچه من می‌گویم حق است و آنچه من می‌خواهم باید به مرحله اجرا درآید. او به خود اجازه شک کردن نمی‌دهد و اصلاً به فکر شک کردن نمی‌افتد تا آنگاه به خود اجازه شک کردن دهد! زیرا کسی شک می‌کند که فکر می‌کند و از آن‌جا که همه را به کیش خود یعنی کیش استبدادی می‌پندارد لذا با آن‌ها نه با منطق و استدلال که با تهمت و ناسزا برخورد می‌کند و ازآنجاکه خود هیچ‌گاه برای کشف حقیقت پرس‌وجو نکرده برایش قابل تصور نیست که فردی برای یافتن حقیقت پرس و جو نماید. در

نظر خود را ارسال کنید