خواستهها و تمایلات.
به عبارت دیگر آزادی تنها به معنی آزادی از قید و بند و قدرت بر انجام هر آنچه انسان میخواهد نیست بلکه به این معنی هم هست که انسان خود را از قید خود آزادی هم که انسان را بیش از هر بند دیگری به بند میکشد آزاد سازد. هیچ اسارتی خطرناکتر و درعینحال غیر قابل لمس تر از اسارت در بند آزادی بودن نیست. اینکه می گوییم خطرناکتر نکته مهمی است؛ زیرا چنانکه گفتیم انسان تنها زمانی به دنبال آزادی میرود که اسارت را لمس کرده باشد و شرط اول این لمس کردن آگاهی داشتن نسبت به آن است. لذا خطرناکترین و یا وحشتناکترین اسارتها آن اسارتی است که قابل درک و لمس است.
خلاصه کنیم آزادی در مفهوم فردی آن تنها به معنای رهایی از بند های برونی نیست به معنی آزادی از بندهای درونی هم هست. قدرت مادی میتواند بشر را از بند های برونی رهایی بخشد اما این قدرت نمیتواند آزادی را به ارمغان آورد. زیرا آزادی تنها وقتی معنی پیدا میکند که تمامی بندها که بخش مهمی از آنها بند های درونی است، از میان برداشته شود. و این تنها وقتی صورت میپذیرد که انسان در کنار قدرت مادی، قدرت معنوی لازم را در جهت آزاد ساختن خویشتن خویش از تمامی