پس از آن شهید سعیدی به قم برگشت، روزگار سختی بود، نفس ها در گلو می شکست، رعب و وحشت همه جا را گرفته بود، کمتر فریادی بر می خاست، اما سعیدی از جمله افرادی بود، که دم فرو بستن را عصیان عظیم می دانست، و صبر و انتظار آن گونه را جرم.
اتفاقاً در همان روزها، (به سال 44) گروهی از تهران به منزل امام آمدند، و برای «مسجد موسی بن جعفر (ع) واقع در خیابان «سعیدی» خواستار امام جماعت شدند، که با صلاحدید بیت امام این رسالت به عهده ی مرحوم سعیدی محول شد، و او هم به این درخواست پاسخ مثبت داد.
سنگر مبارزه در تهران
جمعیت آن محل از آیت الله سعیدی استقبال چشمگیری کردند، جوانان پروانه وار گرد او را گرفتند، و سنگر جدید مبارزاتی او را در پای تخت قدرت و قوت بخشیدند، و تحول و موفقیت رضایت بخشی برای شهید سعیدی به دست آمد، تا جائی که وقتی این خبر به گوش امام رسید، امام در تاریخ 13 شوال 1385، رضایت و خوشنودی خود را، خطاب به مرحوم سعیدی این طور نوشتند: "... از این که تهران تشریف برده اید، از جهتی خوش وقت شدم، چون مرکز از همه جا بیشتر احتیاج به علماء

نظر خود را ارسال کنید