امام خمینی، از تبعیدگاه خویش نامه های زیادی فرستاده و مأموریت های حساس به شهید سعیدی داده بود، در یکی از نامه های امام چنین می خوانیم... از این که به تهران تشریف برده اید از جهتی خوشوقتم چون مرکز، از هر جا بیشتر احتیاج به علماء عاملین دارد...
او چون مالک هیچ گاه علی زمان را تنها نگذاشت. در تهران، مسجدش سنگر مبارزه علیه دژخیمان بود و پرورشگاه جوانان پرشور و چریک های انقلابی اسلامی، از آنجا نور علم و هدایت و آگاهی امید بر دل های مرده از یأس و محرومیت می تابید، شعاع تابش آن هر روز مقیاس وسیع تری را روشن می ساخت. با مبارزات خویش خاطرات ابوذر را بار دیگر بر اذهان زنده نمود، با فریادهای خویش خواب را از چشم طاغوتیان ربود.
آنگاه که برخی از چپاولگران غربی برای غارت ته مانده سفره ی هم قطار را نشان وارد تهران شدند او اعلامیه معروف خود را صادر نمود و از علماء خواست تا علیه اقدام جنایتکارانه شاه و اربابانش برشورند. مضمون قسمتی از اعلامیه چنین است... شگفتا!!! چگونه به نشستن و سکوت تن داده اید؟ «پناه بر خدا» آیا به زندگی «ذلت بار» دنیا از حیات «جاویدان» آخرت راضی شده اید؟؟ وای بر شما پس وای بر شما! چرا فریاد نمی کنید؟...
سرتاسر اعلامیه، الهام از آیات وحی است. سخن، سخن

نظر خود را ارسال کنید