ساخت، همانا حضور مدافعانه بعضی از روحانیون، در جریان انحرافی فوق بود. این برادران اگر ذره ای به عمق قضیه که همان نقشه شیطانی امپریالیسم برای انزوای روحانیت و بالنتیجه حاکمیت انحراف پرشئون انقلاب است، صادقانه می اندیشیدند و تنها افراد را ملاک نمی گرفتند و به امواج غیرقابل کنترل که در آینده به صورت خطری جدی برای انقلاب جلوه خواهند کرد تفکر می‌کردند، مسلماً در گفتار و رفتار خود تجدید نظر می نمودند.
 آیا به نظر شما برای استقرار نظمی رو به توحید، در انقلابی که درگیر مسائل رو به تزاید و پیچیده داخلی و خارجی است به قوای سه گانه نیاز ندارد؟ آیا قوای ثلاثه را می شود در عالم خیال هم، با یکدیگر ادغام کرد؟ مردم ما صداقت و صمیمت را به خوبی درمی یابند و می دانند که در عالم واقع بسیاری مسائل مطرح می‌باشد که پشت تریبون ساده تر از آن متصور نیست؛ در همین غوغای معروف "تخصص" دیدیم که همّ و غمّ همه مخالفین و معاندین چه بود؟ و برای چه بود؟ چرا نباید بدانیم که القاء فرهنگ غربی مبتنی بر جدایی روحانیت از جریانات سیاسی است؛ ما نباید به بهانه تفکیک قوا تفکیک فتوی را قالب کنیم. بگذارید  گریه به جنازه تازه دفن شده تمام شود، آنگاه بر مرده دیگری بگرییم.
 نکته دیگر آن است که القاء فرهنگ بیگانه علاوه بر ورود از کانال لیبرالسیم از مداخل های دیگری نیز انجام می گرفته و می گیرد؛ در عصر تاریک استبداد یکی از ادله و براهین

نظر خود را ارسال کنید