گمراهی و انحرافِ رهپویان و جستجوگران نیز افزوده است. کمی ممارست و دقت در احوال و آثار افراد و دسته جاتی که سعی در خلط اسلام و سوسیالیسم و خلق معجونی مخنث بی شخصیت ایدئولوژیک داشته اند، ما را بر این نکته واقف خواهد کرد که امتزاج و التقاط اسلام با اندیشه های غربی، یک هویت شاخص و واحد اجتماعی را خلق نمی کند، بلکه گاهی صاحبان این تلقی ها و تفکرهای شبه اسلامی سر از رادیکالیسم در می آورند، که "گروهک منافقین مشهور" و سازمان بی سازمان پیشگام مستضعفین، از جمله آنان است -که تمایل شدید شرقی از خصائص سیاسی بارزشان می باشد-، و زمانی به جامه سازشکاری و رفرمیسم و اصلاح طلبی سیاسی و در یک کلام "لیبرالیسم" در می آید، که جناح مذهبی جبهه ملی و غالب عناصر آزادی از این جمله اند. چرا این چنین است؟
به گمان ما تدبر در خود اندیشه غربی که ممیزه اصلی آن الحاد است ما را قادر به درک حقیقت مطلب خواهد ساخت. ما به خوبی می دانیم که الحاد و ماتریالیسم فلسفی و عقیدتی و جهان بینی مادی، زیربنای ایدئولوژی های گوناگون و متناقضی در جهان شده است که از مارکسیسم گرفته تا نیهیلیسم را در بر می گیرد. بنابراین وقتی که آبشخور فلسفی "شاهنشاه ایران" و لنین و استالین و جیمی کارتر و آلبر کامو و ژان پل سارتر را "بی خدایی" و الحاد می بینیم، و از این مسئله شاخ در نمی آوریم، به سادگی باید دریابیم که استنباط علم زده و مارکسیسم زده از اسلام نیز

نظر خود را ارسال کنید