شیوه مسلحانه پیشتاز(!) را دریافته بود، اندک اندک به مواضع کهنه کاران توده ای متمایل می گشت و همگام با سیاست پدرانه، ناصحانه حزب توده با دمکرات منحله، آن ها نیز ضمن ابراز گرایشات و تمایلات توده ای –البته به معنای حزبیش– و رد نظریه سوسیال امپریالیسم که به مذاق توده ای ها تمام می شد، به انتشار روزنامه "کار" ویژه کردستان نیز می‌پرداختند. آری اینان دروغگوترین دغل بازان تاریخند! اینان ملت مسلمان ایران را می بینند که دم مسیحائی امام به آرامششان می کشاند و خشم موسویش به تلاطم و تکانشان می اندازد، برای ادامه بقاءِ میکروب وار خود و حیات انگل گونه شان چاره ای جز این ندارند، که خود را پیرو خط امام بنامند، [و] با انتساب خود به این خط خطرناک و پرپیچ و خم که – شیر خدا و رستم دستان می طلبد – ذره ای از تنفر رو به تزاید خلق از خود بکاهند.
حزب توده بعد از مشاهده شکست سیاسی و اجتماعی و نظامی دمکرات ها و توده ای های باروتی اکثریت، پس از مشاهده انزوای مطلق و رسوائی و بی آبرویی عریان ماموران و مزدوران اقلیت، پس از پلنوم های پنهانی و مذاکرات طولانی به این نتیجه رسیدند که ملت ایران مسلح به ایمان و مکتبی است که اخلال در کارخانجات و تزریق شوراهای فرمایشی و ترتیب اعتصاب، و نشر شبنامه – علیرغم روز روشن- و تکرار تجربه تلخ در افغانستان و امتحان مجدد شیوه های لنینی، ذره ای در

نظر خود را ارسال کنید