دسته اول، تقوی و توکل به الله تعالی در وهله اول اولویت و اهمیت قرار دارد. در این منطق سازش تحت هیچ شرایطی و به هر قیمتی امکان ناپذیر است و مبارزه در هر نوعی و به هر شکلی و یا تحمل هر خسارت و زیانی باید ادامه داشته باشد، اما دسته دوم تکانه های ملی را مقدم بر انگیزه های مکتبی و ایمانی می دانند و به سادگی سیاست به جای دیانت می نشیند، در این نظرگاه اصلاحات را باید اندک اندک انجام داد، در این منطق گاهی "بوسیدن دست ثریای ملکه" نیز ایرادی ندارد، هر انتقاد و ایرادی که از موضع مکتب حرکت کرده باشد، با انگ "توده ای" و به چماق "القاء ایدئولوژی" کوبیدنش مجاز است.
در این عقیده، هرگونه تمایلات اسلامی خالص و ناب که خواستار آزادی از اسارت انقیاد بیگانگان به هر نحو که باشد انحصارطلبانه و چماقدارانه تلقی می شود، آن چنان که مصدق سیاستمدار ملی معروف در جریان خوابیدن شبانه اش در صحن مجلس می فرماید "من از دست فدائیان اسلام اینجا می خوابم" همان فدائیان اسلامی که تمام توان تشکیلاتی و حمایت توده ای خود را در اختیار او و دولت ملیش(!) قرار داده بودند، و وقتی که سیاست بازی ها رو می شود، و کیش شخصیت بروز می کند و مبارزان صمیمی می بینند، که بقایی ها و مکی ها- نزیه ها و امیرانتظام های فعلی قدرت را قبضه کرده اند، و با عدم تقوی و توکل و ضعف بنیادیشان از نداشتن اعتقاد به الله و اعتماد به مردم، مکتب و ملت را مجدداً به سوی وابستگی و بلوکه شدن

نظر خود را ارسال کنید