به وحدت اعراب را به تفرقه و تشتت می کشاند، و مجنونانه و سبعانه سعی خود را در جهت زایل ساختن هویت اسلامی و وحدت می گمارد، و خوش تر آن دارد، که این تمایلات وحدت گرایانه به انگیزه های نژادی و خونی و بنابر مشهور احساسات پان عربیستی تبدیل شود. امثال هیتلر و موسولینی نیز انگیزه ها و تکانه های ملی و برتری های خونی و نژادی را به صورت محرکی موجه برای تجاوز به جهان درآورد، تجربه مصر و تجاوز اخیر عراق نیز اثبات کرد که ازدواج ناسیونالیسم و سوسیالیسم، در مجموع برای بشریت چیزی به ارمغان نیاورده است، حتی مبارزات خونبار سیاهان در افریقا و افریقای جنوبی از آنجا که تنها مبتنی بر انگیزه های نژادی و ملیست، به پیروزی نمی انجامد، و اگر در جایی هم موفقیتی حاصل شده است، حکومت پارلمانی و نیمه دمکراتیک و نژادپرستانه متمایل به غرب را به دنبال داشته است. چرا چنین است؟ بدان خاطر که ناسیونالیسم ایدئولوژی نیست، هیچ جنبشی در جهان بدون داشتن یک ایدئولوژی موفق به پیروزی نمی شود.
به تعبیر یکی از اساتید چنین چیزی که با همه چیز جمع می شود شخصیت و اصالت ندارد، به قول سعدی:
هر که هر بامداد پیش کسی است                 هر شبانگاه در دلش هوسی است،
پیش این رد آن کند که خری است(!)                نزد آن ذم این کند که خسی است

نظر خود را ارسال کنید