آماده ساختند و انحلال دولت موقت علیرغم پیش بینی تاریخی مارکس، دال بر اینکه انقلاب سوسیالیستی ابتدا می بایستی در اروپا [به] وقوع می پیوست، و حتی در یکی از نامه هایش به انگلس شیوه تولید آسیایی را غیر از شیوه تولید اروپایی خود قلمداد کرده بود– سردمداران انقلاب با استفاده از نارضایتی مردم موفق به بسیج توده ها شده و حاکمیت خود را که بدان بعداً حاکمیت پرولتاریا نام نهادند اعمال کردند. اصلاحات در سطوح وسیعی صورت گرفت، خورده بورژوازی هراسان که شعارهای جدید را با منافع طبقاتی خود در تضاد می دید، با اعمال زور و خشونت برای رونق اقتصادی به میدان کشیده شد. و "استثمار رو به رشد دولت سرمایه داری" به استثمار "سرمایه داری دولتی" تبدیل یافت.
حزب توده که بنا بر دگمهای لنینیستی خود، کودتای ضد سلطنتی داودخان در افغانستان را انقلاب "بورژوا دمکراتیک ملی" نامیده بود، و ما نفهمیدیم که در کشوری با یک کشاورزی ضعیف و یک اقتصاد شبانی عقب مانده بورژوا دمکراتیک ملی چگونه یک شبه ظهور می کند(!)- و به همین سیاق کودتای نظامی حکومت "دموکراتیک"(!) داودخان را، انقلاب دموکراتیک و ملی و به تعبیری ملی و ضدامپریالیستی تحلیل نمود، در ابتدای استقرار انقلاب اسلامی به تعقیب همان شیوه ها و شگردهای مستعمل پرداخت.
اما تصویر جامع اسلام از شورا و نقش آن در روابط اجتماعی حکومت اسلامی و افشای برداشت های التقاطی