می‌تواند در اشکال متلون و متناقضی بروز و ظهور کند، که بروز و ظهور آن را خصوصاً در پنجاه سال اخیر، با مراتب و جامه های گوناگونی، ملاحظه کرده ایم.
این است که "لیبرالیسم التقاطی" در عرصه سیاسی بر هر گزافه چنگ می آویزد، و زیر هر عَلَمی سینه می زند، گاهی از فقدان آزادی‌های فردی دم می زند و آرزومند آنست که منزلت های اجتماعی افراد، محفوظ و محترم بماند، تا بدین وسیله منزلت اجتماعی خود را حفظ و نیروهای پراکنده با ایدئولوژی های گوناگونی را که زیر چتر حمایت قرار داده است، برای حمایت از خود، باقی بگذارد، زمانی همگام و هم صدا با چریک های میلیشیا و اقلیت و اکثریت، از شکنجه و زجر و حبس و تعدد زندان و قلت عدد، و کثرت عدو می نالد، و برای کسب محبوبیت قیافه "اپوزیسیون" به خود می‌گیرد، شکست ها و ضعف ها و کمبودها و کاستی ها و نقائص موجود را به دیگران و خصوصاً انحصارطلبان و "مکتبیون افراطی" انتساب می دهد، و پیشرفت ها و پیروزی ها و موفقیت ها را ناشی از فرماندهی و فرهی و صداقت و راستی خود می داند، و با جلب حمایت اقشار مرفه و نیمه مرفه، مستقیم و غیر مستقیم به تضعیف نیروها و ارگان های انقلابی و مکتبی می‌پردازد، و با ایجاد جو مصنوعی شکاف و افتراق، و تظاهر به حمایت از نیروهای مردمی کلاسیک که ناگهان سرشت و ماهیت سپهسالاری و قدرت طلبی برملا می شود و آنگاه هراسان مانور دیگری را برای کسب وجه به کار گرفته می شود که با

نظر خود را ارسال کنید