همکاری همه چپی های زیرزمینی شبنامه و نامه هایی در سطح جامعه پخش می گردد و به دو دلیل این شگرد انتخاب، یکی اینکه از این طریق موجودیت متزلزل لیبرالیست ها را در مقابل طوفان خشم انقلابی ملت، حفظ میسازد و دیگر آنکه از جاذبه و قبول ادبیات زیراکسی و شبنامه ای نیز برای مظلومیت نمایی استفاده می کند.
به خوبی به یاد می آوریم، که یکی از پیشگامان و پیشتازان و واضعان بحث آزاد در همان اوایل انقلاب در جواب سوال پیش ساخته ای دال بر اینکه آیا روحانیت وقتی که بر سر قدرت تکیه کند، دست به دیکتاتوری و اختناق نخواهد زد؟
افاضه فرمود: که روحانیت بر این کار قادر نخواهد بود چرا که دارای سازمان دهی و تشکیلات نیست! و منظور از این سوال و جواب قبلی، یکی اطمینان خاطر دادن به دوستان چپ و راست برای سرکردگی خود، دیگر تضعیف روحانیت به صورتی ظریف و نازک بود که گویا با ایجاد تکوین چنین تشکیلاتی چنان استبدادی به وجود خواهد آمد، و امروزه همان فرد که روحانیت را قادر به چنین عملی نمی دانست، خود علمدار مبارزه با دیکتاتوری و اختناق آخوندی(!) و در حقیقت پیشگام حرکت ضد روحانی و نهایتا ضد اسلامی شده است.
لیبرالیسم التقاطی که قبلاً اقتصاد توحیدی را اقتصادی سوای "سرمایه داری دولتی" و "دولت سرمایه داری" معرفی میکرد، امروزه با تکیه بر تکنوکراسی و به بهانه تخصص، تلاش های وسیع سرمایه داری رقابتی جهانی را در راه
فوق مدرنیزه شدن، و به دوران مافوق صنعت رسید نیز عیناً و عملاً ستایش میکند، و بدین وسیله تمایلات اقتصاد غربی و استنباط لیبرالیک و تولیدی خود را از اقتصاد توحیدی به منصه ظهور در می آورد، و مائوئیسم، یار و همدست جهانی امپریالیسم امیدوار به آینده فوق مدرن غربی، و مطمئن به حمایت فوق انتظار(!) لیبرالیسم التقاطی به القاء یک نوع ایدئولوژی آمریکایی مرکب از اسلام و مائوئیسم می پردازد.
آری در دیدگاه غیر توحیدی لیبرالیسم التقاطی، و زیر پوشش فریبنده و زیبای مبارزه برای حفظ آزادی های فردی، حمایت از امیرانتظام آمریکایی و سعادتی روسی علی السویه و همسان است، لیبرالیسم برای تثبیت خود، از نقاط کور قضایا به هر ترتیب و تقدیر استفاده می کند، اینست که بازی خورده های غربی، در آن واحد، هم از شکنجه های آریامهری(!) به جاسوس روسی، زبان به انتقاد می گشایند، و هم از بلاتکلیفی و سرگردانی امیرانتظام آمریکایی دلخوری و دمقی خود را ابراز می کنند.
در فرهنگ لیبرالیسم التقاطی ملاقات با قذافی و حافظ اسد نشانه های القاء تمایلات وابستگی به شرق شمرده می شود، اما ملاقات با برژینسکی دال بر تمایلات درونی لیبرالیسم التقاطی به سوی آمریکا و استکبار جهانی نمی باشد. امیدواریم در آینده توفیق افشای خصائص ویژه و خصلت های انحصاری جریان لیبرالیستی و التقاطی مزبور را بیابیم.