و پدرانه ای(!) زده اند، و البته دفاع ظاهری این گروه شناخته شده که به تعبیر امام در پاریس "امروز، منفورتر از این دار و دسته گروه دیگری در ایران وجود ندارد و دارای سوابق بسیار بدی هستند" اتخاذ موضع دوستانه و لحن رفیقانه(!) آنان ریشه در جای دیگر دارد.
توده ای ها برای تحکیم مواضع خود در مقابل لیبرالیسم که از حمایت بی دریغ طرفداران "تز سه جهان" و اندیشه‌های مائوتسه دون، برخوردار است، ناچار به استفاده از این "لحن دوستانه" شده است. از این طرف مائوئیست ها که مواضع سیاسی و ضد روحانی لیبرالیسم را به خوبی درک کرده اند، و با شعار "نه شرقی نه غربی ایرانی مستقل و متکی به خود" که البته به معنای نه شوروی و نه آمریکا بلکه ایرانی وابسته به چین است، مشغول زد و بند سیاسی با لیبرالیسم شد و از این طریق ضمن نیل به اهداف ضد روحانی و ضد اسلامی خود، زمینه را برای تضعیف "توده ای" این رقبای دیرینه خود، مساعد می سازند.
لیبرالیسم اکنون بدل به امید اصلی "لاشعائی ها" و امثال سیروس نهاوندی شده است، نهاوندی های ساواکی و مطرودی که پس از افشای ماهیت ضدخلقی "سازمان به اصطلاح آزادی بخش خلق های ایرانشان" که بعداً به صورت سازمان "شفق سرخ" ماهیت آمریکاییش را در اتخاذ مواضع ضدانقلابی و اسلامی خود به اثبات رساندند، لیبرالیسم به رهبری مائوئیسم، برای ایجاد انزوای نیروهای متقی و موحد، و تضعیف خط امام بی شرمانه سعی خود را بر این مسئله قرارداده

نظر خود را ارسال کنید