مبارزه درون خودش را صاف کرده.
 پس بنابراین نتیجه عمل در خود آدم متجلی می‌شود و اگر بپرسند نفس چیست؟ می‌گوییم همان عمل شماست.
 ارزش نفس چیست؟ ارزش عمل شماست، اعمال ما مجموع هویت ما را تشکیل می‌دهد و جان ما و کیان ما را تشکیل می دهد.
«لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ»
 سوگند می‌خورم به نفس، به کدام نفس؟ نفس که لوّامه است. ملامتگر و انتقادگر است. انتقاد می‌کند، جهت می‌دهد، هدایت می کند، خاموش نیست منبع حرکت است. می‌خواهد راه بیندازد، قاضی هم هست یعنی غیر از آنکه بازپرس است، غیر از آنکه پرونده تنظیم می‌کند و علاوه علاوه از آن قاضی هم هست.
 و اما بعد سوم نفس:
 از دو گروه آیات حالت فرماندهی و حالات حالت اراده و مشیت هم از نفس استفاده می‌کنیم. مثلاً کلمه لامارة بالسّوء معلوم می شود نفس حالت فرماندهی هم دارد بنابراین از کلمه «اماره» استفاده دیگری هم می کنیم. در کلمه‌ای «نهی النفس» که می‌تواند بازدارد. می‌تواند جلوی خودش را بگیرد.
باز یک حالت دیگر از نفس استفاده می‌کنیم یعنی حالت تصمیم‌گیری، که گاهی امر می‌کند، گاهی نهی می‌کند. البته در مسئله «من یوق شح نفسه» هم فعل به صورت مجهول است کسی از حرص نفسش محفوظ بماند قرآن تصریح ندارد که خودش را حفظ کند ولی به طور نامرئی از آن درمی‌آید که این اراده انسان است که جلوی حرص نفس را می گیرد. قضیه لوامه، که این‌هم لااقل مقدمه‌ای است برای تصمیم‌گیری. اما به خصوص درمورد

نظر خود را ارسال کنید