که من متقی را ببینم تا هیچ نکته برایم وجود نداشته باشد.
علی (ع) در جوابش درنگ کوتاهی کرد نخست جواب بدهد. و بعد فرمود: ای همام (اتق الله و احسن...) خدا را، پرهیزکار باش. نیکی کن. نیکوکاری کن، که خدا با کسانی است که پرهیزکارند و کسانی که نیکوکارند. ولی همام به این قانع نشد و علی (ع) تصمیم گرفت که سخن گوید.
و بعد حمد و سپاس خدا گفت و ثنا کرد خدا را و بعد به پیغمبر درود فرستاد البته این خطبه مقدمهای دارد اول میفرماید خدای سبحان مردم را آفرید در آن هنگام که خلایق را آفرید و از اطاعت آنها بی نیاز بود احتیاجی به اطاعت آنها نداشت و از معصیت آنها در امان بود نافرمانی مردم به ساحت قدس او صدمه ای و لطمه ای وارد نمیکرد پس نه فرمانهایش برای نفع خودش بوده و نه نهی هایی که کرده به خاطر آن بوده که از خودش شری و ضرری را دفع بکند. چون ما انسانهای ضعیف اگر چیزی از دیگران میخواهیم غالباً به خاطر آنست که به جیب ما چیزی برود برای ما نفعی داشته باشد برای ما مفید باشد و اگر از دیگران چیزی را بازمیداریم نهیشان میکنیم برای این است که کارشان به ما صدمه میزند به ما لطمه میزند.
میگوییم دروغ نگو، غیبت نکن، ناسزا نگو، تعدی نکن چون اگر تعدی بکند از من چیزی خواهد گرفت. اگر تهمت بزند از حیثیت من کم خواهد کرد. پس این معصیت برای من ضرر دارد و آن اطاعت برای من مفید است یا لااقل برای ما مفید است، یا مضر