متن سخنرانی شهید دانشمند حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدجواد باهنر در ورزشگاه شماره 3 که به تاریخ 21/5/1358 تحت عنوان خودسازی ایراد شده است.
بسماللهالرحمنالرحیم
الحمدلله الذی لبس العزّ و الکبریاء و اختارهما لنفسه دونه خلقه، و جعلهما حمی و حرما علی غیره، و اصطفاهما لجلاله، و جعل اللعنه علی من نازعه فیها من عباده، ثم الصلوه و السلام علی خیر خلقه و اشرف بریته محمد و اله و لعنة الله علی اعدائهم من الان الی یوم لقائه. قال الحکیم فی کتابه، اعوذبالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم. اذا جاء نصرالله و الفتح- و رأیت النّاس یدخلون فی دین الله افواجاً – فسبح بحمد ربک و استغفره انّه کان تواباً.
امشب یکی از مقدس ترین شبهای ماه مبارک رمضان است. از طرف یکی از لیالی قدر است و از طرفی به مولی الموالی علی علیه السلام پیشوای متقیان و رهبر صالحین و شهدای راه خدا اختصاص دارد. بنابراین امشب برای توجه بیشتر به امام و برقراری پیوند زیادتر بین مردم مشتاق و علاقمند و رهرو راهش با پیشوای عظیمالشأنشان و نیز برای ایجاد ارتباط روحی و پیوند قلبی و نوعی رابطه عاطفی و احساسی و تربیتی با پیشوای بزرگ شیعیان و مسلمانان جهان علی مرتضی سلاماللهعلیه فرصتی است مناسب.
در آیهای که تلاوت شد خداوند روزگار فتح و پیروزی را به خاطر مردم تجدید میکند و وظیفه و رسالتی که مردم بعد از فتح و پیروزی بهعهده دارند گوشزد می نماید. هنگامیکه یاری پروردگار و فتح و پیروزی فرارسد:
«اذا جاء نصرالله و الفتح و رأیت الناس یدخلون فی دین الله افواجاً.»
و ببینی که مردم فوج- فوج وارد دین خدا می شوند:
«فسبّح بحمد ربک و استغفره انه کان تواباً.»
در چنین روزگاری باید تسبیح خدا کرد، سپاسگزاری و استغفار کرد و خود را از آلودگیها و پلیدیها و دنائت های اخلاقی و دلبستگی ها و از آنچه که انسان را در خودی خود غرق میکند و با آلودگیهای روحی و مادی و دلبستگیهای پست دنیایی و شهوی پایبند میسازد، پاک کند. «انّه کان تواباً» که خدای بزرگ توبهپذیر است نسبت به کسانی که رو به جانب او میآورند و از او طلب عفو و استغفار میکنند.
این سوره یکی از فرازهای حساس یعنی تغییراتی که در یک جامعه به وجود می آید و شرایطی که این جامعه برای ایجاد نوعی تربیت و سازندگی در محیط به وجود می آورد یاد میکند. معمولاً مادامی که ملتی در حال درگیری و پنجه نرم کردن با طاغوت و قدرت حاکمه سلطهگر زمان است، و تا مادامی که مردم در چنگال استبداد و استعمار اسیرند و زیر بار ظلم و تعدی و اجحاف قرار دارند و احساس میکنند که آزادی و آسایش و رفاه از آنها گرفته شده است و در زیر سلطهی سلطهگران به اسارت و بردگی افتادهاند حالت درگیری و مبارزه برای این مردم پیش می آید نوعی بسیج عمومی و نوعی تمرکز قوا و نوعی بسیج به سوی پیروزی و برخورد با دشمن و درگیری تند به وجود میآید.
و در همین حال مبارزه است که مردم از نظر روحی از نظر اخلاقی، روحی، فداکاری، مقاومت، گذشت، نوع دوستی، ساخته میشوند. این حالات معنوی و اخلاقی در انسان فقط در حالت مبارزه و درگیری و پرخاش به وجود می آید. مخصوصاً وقتی که درگیری با کفر و زندقه و شرک و بت و طاغوت و در راه حق و در راه خدا و استقرار نظام الهی باشد در راه طرد طاغوت و شیطان و اهرمن و ظلم و استبداد باشد یک حالت صفای معنوی در انسانها به وجود میآید. معمولاً همه مبارزات به حق تاریخ برای مردم مبارز اینچنین سازندگی را ارمغان داشته است.
مردمی که در سرزمین مکه با پیغمبر اکرم رودرروی مشرکین و منافقین قرار گرفته بودند، این حالت آمادگی روحی و اخلاقی و تربیت و سازندگی به تدریج در آنها به وجود آمده بود. تاریخ درمورد یاران پیغمبر مینویسد که به انواع گرسنگی، شکنجه و اختناق و ناراحتی و مصیبت روبرو بودند ولی صبر و تحمل میکردند و حاضر نمیشدند تسلیم شوند و در راه خدا و مکتب و هدفشان مقاومت میکردند و حاضر بودند جان بدهند.
حتی اگر در تبعید بودند، در زیر شکنجه و شلاق بودند حاضر نمیشدند دست از راهشان و مکتبشان بردارند. هنگامی هم که فرمان هجرت صادر شد و پیغمبر به مردم دستور هجرت داد دیدیم که چگونه حاضر شدند از راههای صعبالعبور کوهستان با پای پیاده یا با مرکبهای بسیار تندرو و لاغراندام با بیم و هراس و وحشت عبور کنند و خود را تهی از زندگی، تهی از معیشت، تهی از لانه و کاشانه به جبهه رزمندگان راه خدا در مدینه برسانند تا بتوانند پیغمبر را در شرایط سخت یاری کنند. و دیدیم که چگونه مسلمانان و یاران پیغمبر در زمان درگیریهای تند (جنگهای بدر، احد، تبوک) با استقامت و فداکاری در برابر حملات دشمن ایستادند و مبارزه کردند تا پیروز شدند.
وقتی آثار فتح و پیروزی برای ملتی فرا میرسد:
«اذا جاء نصرالله و الفتح»
مادامی که انسان رودرروی دشمن است و احساس میکند درگیر است و در چنگال مصیبت اسیر و از در و دیوار برای او خطر حمله دشمن است، همه جا گرسنگی و مشقت است، درهمانحال که استقامت میکند خوب هم ساخته و آماده می شود. بسیاری از خودخواهیها و تنگنظریها و بسیاری از سودجوییهای او کنار می رود. انسان میماند و راه و هدف و سبیل الله و مبارزهاش.
اما بعد از اینکه پیروز شد احساس کرد سیل جمعیت به سوی او آمده قبائل فتح شده و شهرها یکی بعداز دیگری در تحت سلطه و قدرت اسلام درآمده، همان مردم رزمنده دیروز، امروز که احساس پیروزی میکنند ممکن است ناگهان گرفتار نوعی غرور شوند ممکن است آن خاطرات جاهلیت، آن دلبستگیهای مادی و شهوی و حیوانی، آن اختلافها و تفرقهها، آن دوروییها و عداوتها، آن قبیله پرستی ها و دستهبندیها که در سایه برکت هجوم و جهاد و مبارزه اسلامی فراموش شده بود در دوران آزادگی و پیروزی و رفاه، بار دیگر تجدید شود.
گاهی قرآن این خاصیت روحیه مردم را چنین تعبیر میکند:
«فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ». (سوره عنکبوت آیه 66)
هنگامیکه مردم گرفتار طوفان دریا میشوند و موجهای خروشان دریا کشتی آنها را دربر میگیرد و مرگ را رودرروی خود میبینند دست به دعا برمیدارند و با خدا راز و نیاز میکنند آنچنان پاک و باصفا و مخلصانه رو به درگاه خدا میآورند که گویی اثری از شرک و بت و زندقه و کفر و گناه در سراسر وجود آنها نیست:
«فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ»
اما همین که خداوند آنها را نجات داد و به ساحل رسیدند، دوباره گرفتار شرک می شوند، یعنی مجدداً خودخواهیها، آن روابط فرقهای، روابط نژادی، غرورها و فخرهای جاهلی تکرار می شود.
لذا در حالات فتح و پیروزی، در حالت مسلط شدن شخص بر مصیبتها و خطرات، این فرمان پیش میآید:
«فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان توابا»
در چنین حالتی حالت استغفار و حالت بازگشت به سوی خداست.
حالت پاک شدن و خودسازی است، حالت بازگشت به خویشتن است، که آیا من در این محیط باز، در این محیط پیروزی، گرفتار غرور و فخرفروشی، گرفتار تفرقهها و دوئیت ها و دشمنیها میگردم، یا خواهم توانست خود را بسازم و مهار نفس را محکم در دست بگیرم و مصرانه در راه هدف خود و راه حق و عدالت که به خاطرش مبارزه و انقلاب کرده و شهید دادهام حرکت کنم.
آری به دنبال هر پیروزی، دوران خودسازی میرسد. همان طور که دوران جامعهسازی و سازندگی است، دوران استقلال نظام اسلامی است، دوران بهرهوری از دستاوردهای انقلاب است، همان طور دورانی که انسان باید خود را بسازد. به قول پیغمبر اکرم وقتی از جهاد کوچکتر برگشت به سوی جهاد بزرگتر (جهاد با نفس) برود. انقلاب ما احتیاج به انسان دارد. انسان پاک و آگاه، رشید و با شعور، انسانی که بداند برای چه مبارزه می کند، بداند که دستاورد بزرگی در اثر این مبارزه عظیمش به دست آورده است و قدر آن را بداند.
ما چنان در درون مبارزه خود غرق بودیم که خبر نداشتیم این مبارزه چه موج عظیمی را در پشت مرزها به وجود آورده است.
میتوان گفت انقلاب ما دو نوع موج در تمام جهان به وجود آورده است:
این انقلاب زنگ خطری است برای طاغوتهای جهان، برای سلطهگران و استعمارگران، برای قدرتمندان و قدرتهای بیگانهای که ملتهای مستضعف جهان را به بند کشیده اند. موج خطری است برای ابرقدرتهایی که بزرگترین زرادخانههای تاریخ را در اختیار دارند. برای آنهایی که بزرگترین دستگاههای نظامی و اقتصادی و جاسوسی دنیا را در اختیار دارند. به همین دلیل است که ما عکس العمل ابرقدرتهای دنیا را در برابر موج انقلاب میبینیم. چرا تا دیروز پیروزی، تا وقتی که نتوانسته بودیم دشمن را از مملکت برانیم، درباره انقلاب ما سخن نمیگفتند، چرا اینهمه رهبران دینی و روحانی و سیاسی، مذهبی ملت ما را به باد انتقاد نمیگرفتند، چرا اینقدر درصدد لکهدار کردن انقلاب ما نبودند.
مسلم است مادامی که قدرتی به دست نیامده مادامی که انسان اعلام موجودیت نکرده مادامیکه ملت حضور خود را در بطن انقلاب های دنیا اعلام نکرده است برای آنها مطرح نیست. اما همین که احساس خطر کردند تمام جبهههای جاسوسی دنیا و تمام دستگاههای تبلیغاتی دنیا، دست به دست یکدیگر میدهند و از درون آن ملت انقلابی توطئه آفرینند. همچنین از بیرون مرزها نیز تلاش میکنند چهره انقلاب را دگرگون کنند.
جمله معروف بگین رئیس دولت اسرائیل را به یاد داریم که در یک مجمع عمومی گفت اگر ما تا دو سال دیگر نتوانیم انقلاب ایران را از بین ببریم موجودیت خود ما در خطر است! آنها اینچنین احساس خطر میکنند. در مقابل نیز دیدیم که برادران رزمنده فلسطینی ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران گفتند از روز اشغال سرزمین فلسطین تاکنون مردم فلسطین شاهد چنین پیروزی نبوده اند!
وقتی یک انقلاب موج میاندازد، دشمن داخلی و خارجی را در برابر خود بسیج می کند. درنتیجه چهره، امام چهره انقلاب، چهره کمیتهها و پاسداران انقلاب را لکهدار میکنند. میخواهند به دنیا بگویند این انقلاب یک انقلاب ارتجاعی است. انقلابی است که در برابر موج پیشرفتی که به سوی دروازه تمدن طلائی پیش میرفت (زمان منحوس پهلوی) برخاسته و با تمدن مبارزه میکند.
اما من خوشحالم، چرا؟ برای اینکه اگر این انقلاب بزرگ نبود، اگر این انقلاب موج و اثر نداشت اینچنین دشمن را بسیج نمیکرد هراندازه دشمن بیشتر بسیج شود معلوم می شود قدرت تخریبی انقلاب ما به دستگاههای طاغوتی بیشتر بوده است. هر گاه دیدید در داخل مرزها و در خارج مرزها در کارخانجات و نهادهای اجتماعی و مؤسسات شما آثار توطئه و نفاق افکنی و سم پاشی و تهمت زدن و شایعهپراکنی بیشتر است بدانید که موج انقلاب شما را احساس کردهاند وگرنه این اندازه در مقابل آن صفآرایی نمیکردند.
به همین دلیل است که در این مدت، بعد از پیروزی انقلاب هر زمان انقلاب خواسته موج تازهای به وجود آورد و فراز تازهای داشته باشد حمله دشمن، بازیهای دشمن و شایعهپراکنیهای دشمن افزایش یافته است.
زمانی که میخواست رفراندوم انجام گیرد چقدر تخطئه کردند، اعلامیه نوشتند و مصاحبه کردند که آزادی از دست رفت و سانسور و خفقان آمد زیرا احساس کردند انقلاب موج تازهای به وجود آورده، و میخواهد یک خودنمایی و تجلی عالی تازهای بکند، در برابر این تجلی موج شایعه و افترا و دسیسهها بلند شد. درست در همان لحظهای که دادگاههای انقلابی شما ریشههای کفر و طاغوت و زندقه و جاسوسی را ریشهکن میکرد و با این کار بزرگترین صدمهها و ضربهها را بر پیکر دشمن میزد، فریاد در پشت مرزها بیشتر و بیشتر میشد.
در ماجرای مجلس خبرگان دشمن احساس کرده بود بسیج تازهایست، فهمیده بود که ملت مسلمان انقلابی رزمنده میخواهد مانور تازهای بدهد و اظهار حیات و اعلام موجودیت مجدد بکند. میخواهد اراده خودش را برساند و بگوید من به نمایندگانی که میخواهم رأی خواهم داد و آن مجلسی که میخواهم تشکیل خواهم داد. علیرغم آنهمه تبلیغات که رادیو و تلویزیون مجال داد بکنند (از رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی به آنها اجازه داده شد که مکتبهای الحادی خود را تبلیغ کنند، چهره نمایی کنند حتی علیه جمهوری اسلامی صحبت کنند!) و انهاء تبلیغات را به راه اندازند، آن هم تبلیغات مثبت به نفع خودشان و شایعهپراکنی علیه رهبران مذهبی و چهرههای سرشناس کاندیداهای روحانیت و حزب که متعلق به مردم بود، باز توانستند کاری کنند.
انقلاب ما به دنبال انقلاب اجتماعیش، انقلاب فکری و معنوی و اخلاقی لازم دارد، انسانها باید ساخته شوند، باید این خصلت های پست و خودخواهیها از افراد گرفته شود.
چه شده است که چهرههای پاک مذهبی و رهبران دینی و انقلابی ما، کسانی که سالیان دراز در صحنه مبارزه و پیکار بودهاند، در ارشاد مردم، در رهبری مبارزات مردم، دوشادوش مردم در سازندگی ها شرکت داشتند، امروز که آثار پیروزیشان بر دشمن روشن شده، برابر موج افترا و تهمت و شایعه پراکنی قرار گرفته اند. فقط به خاطر یک دلیل! به همان دلیلی که رادیو اسرائیل فریادش بلند میشود و برای تعطیل شدن روزنامه هایی امثال آیندگان اشک تمساح میریزد، دل او برای آزادی مملکت ما میسوزد!! که حقوق بشر در کشور ایران از پای درآمد، آزادی و محیط دموکراتیک از بین رفت! چرا؟ یک روزنامه جاسوسی یک لانه جاسوسی بسته شد. آیا کسانی که به دنبال فریادی که از حلقوم اسرائیل بلند میشود آنها هم در درون این مملکت دلشان برای آزادی و دموکراسی میسوزد؟!
آیا آنها هم از تعطیل شدن این روزنامهها غصه میخورند و داد میزنند و اعلامیه صادر میکنند؟ نمیدانم تفسیر این مسئله چیست؟ تفسیر صحنهای که کارگردانهای اصلیش صهیونیسم بینالمللی بوده است. و همچنین تمام دستگاه های امپریالیسم غربی و دستگاههای جاسوسی شرقی و همه ابرقدرتهایی که منافعشان را در کنار انقلاب ما در خطر میبینند و در برابر این انقلاب پرشور و شکوهمند، این همه دسیسه میکنند، اینهمه توطئه سر میدهند. و این بهروشنی محسوس است.
هنوز به پیروزی انقلاب اسلامی ما چند ماهی مانده بود و شما مردم در گرماگرم مبارزه بودید در خیابانها و پشت بامها فریاد تکبیرتان بلند بود و کف خیابانها از خون جوانان عزیزمان رنگین بود؛ دسته دسته خبرنگارهای خارجی برای تماشایی راهپیماییهای شما تظاهرات شما به ایران میآمدند و مصاحبات را انجام میدادند در یکی از این مصاحبات یک خبرنگار آمریکایی میگفت:
انقلاب شما یک انقلاب ارتجاعی است، روزنامههای ما نوشتهاند که شما مخالف با اصلاحات ارضی و مخالف با حقوق زن و پیشرفت تمدن هستید، لذا میخواهید آشوب به راه بیندازید!
به او گفتیم شما که مدعی آزادی فکر و اندیشه هستید، مدعی روشنفکری و حقوق بشر هستید آیا هنوز نمیدانید که این ملت چه میخواهد و این مبارزه برای چیست و علیه چه نیرویی است و این مردم برای چه قیام کردهاند؟ لااقل این حرفها را در میان ما تکرار نکنید او در جواب این جمله را گفت: شما توقع دارید روزنامههای ما انقلاب شما را همان گونه که هست توضیح دهند؟! درحالیکه بیش از پنجاه درصد بودجه تبلیغات ما را آمریکا تامین می کند. (البته توسط صهیونیزم و دولت اسرائیل و مردم یهود ساکن آمریکا تامین می شود).
شما توقع دارید روزنامههای آمریکایی انقلاب شما را به همان گونه که هست ترسیم کنند! مگر نمیدانید انقلاب شما بزرگترین صدمه را به قلب اسرائیل خواهد زد. لذا تمام نیروهایشان را بسیج کردهاند تا انقلاب شما را لکهدار و آلوده و متهم کنند.
معلوم است این انقلاب موجی است علیه منافع ابرقدرتهای خارجی و نفوذ اسرائیل و آمریکا و سایر قدرتها در بین یک ملت محروم و مستضعف. این انقلاب برای راندن آن ها و در راه استقرار آزادی به وجود آمده است. لذا همه کسانی که منافعشان به خطر افتاده است، در برابر این آسیب دیدگی پرخاش و توطئه می کنند. اما ملت ما خوب ساخته شده است. و الحمدالله رب العالمین این انقلاب برکتی که داشت این بود که شعور ما و احساس های ما را بیدار کرد، انسان ها را ساخت و در داخل انقلاب انسان ها متولد شدند.
ما در گرماگرم انقلاب به این فکر بودیم که بعد از پیروزی با خیل جوانان آریامهری چه کار می توانیم بکنیم، با تربیتی که آن ها کرده بودند، یک عده مردم بی تفاوت، فاسد، عیاش و تهی از ایدئولوژی که مثل پرتگاهی، گاهی در موج این مکتب و گاهی در موج آن مکتب، گاهی در دامن چپ و گاهی در دامن راست. با این انسان ها که دارای فرهنگ تحمیلی غرب هستند بعد از پیروزی چه کار کنیم؟
اما دیدیم که چطور در همین چند ماهه انقلاب این انقلاب انسان هایی پاک و دارای افکار و آرمان های متعالی ساخت. پیوندشان با حق، با خدا، فی سبیل الله آن چنان مستحکم شد گویی از اول انسان متولد شده است. و این یکی از برکات انقلاب اسلامی ما بوده است. در طول این مبارزه و انقلاب عده زیادی انسان های پاک تربیت شدند و آن چه که امروز ما احساس خطر می کنیم، این است که مبادا برادران و خواهران مسلمان با ایمان معتقد ما، در ایمان و راهشان، در اخلاق و آرمانشان خلل و قصوری وارد شود امیدواریم که چنین نباشد.
لذا بی جهت نیست که من در این شب قدر که شب توسل و ایجاد ارتباط و پیوند است، شب تصفیه و تزکیه است درباره خودسازی صحبت می کنم:
«لیلة القدر خیر من الف شهر.»
شاید یکی از جهات شکوه شب قدر، این است که در شب های قدر انسان هایی ساخته می شوند، وقتی انسان ساخته شد، جامعه راه می افتد و غنی می شود، سرشار از سرچشمه های معنویت و نیروی انسانی پاک می شود. بنابراین قدر این شب ها را بدانید که برای پاک کردن خود، تصفیه خود، برای پیوند بیشتر با آرمان اسلامی خود و استوار کردن پیوند خود با راه علی است.
برادران و خواهران، ما موقعیت بزرگی را به دست آورده ایم؛ اسلام بعد از 14 قرن بار دیگر در کشور ما متولد شد، بار دیگر خودنمایی و تجلی کرد، رشد کرد و سربرآورد. هر گروهی که از خارج آمده و در مصاحباتی که انجام داده سخن از اسلام است، می گویند این اسلام بود که انقلاب کشور شما را به پیروزی رساند، این چه اسلامی است و برنامه اش چیست؟ سوال می کنند برنامه اسلامی شما در اقتصاد چیست، در حکومت چیست، در فرهنگ و تربیت چیست؟
نمی تواند احساس کند نیروی دیگری غیر از اسلام، انقلاب این ملت را به پیروزی رسانده باشد. با این انقلاب بار دیگر در جامعه ما، ملت ما و منطقه ما متولد شد و ما این موقعیت حساس را که برای اسلام عزیز ما پیدا شده است از دست نخواهیم داد. ما هویت انقلاب اسلامی خود را از دست نخواهیم داد.
این انقلاب ما صددرصد اسلامی است و همه این موضوع را لمس کرده اید که اگر ایمان مذهبی نبود، آیا این چنین برمی خواستند و موج می آفریدند؟ این اسلام بود که مردم را این طور بسیج کرد.
امروز همه آن هایی که از اسلام و ایدئولوژی اسلامی رنج می برند در برابر انقلاب شما قد برافراشته اند. همه آن هایی که به فرهنگ غرب و شرق وابسته اند و همه آن هایی که با مکتب الحادی سروکار دارند و یا فقط به فلسفه آزادی و دموکراتیک فکر می کنند و با حقوق بشر کارتری ارتباط دارند و آن هایی که جزو سیاست بازان حرفه ای هستند، احساس می کنند عرصه بر آن ها تنگ شده است، لذا به صورت های مختلف نیش می زنند.
از این که اسلام جزو قانون اساسی ما جزو حکومت ما و مکتب ما هست، وحشت می کنند زیرا که اگر نظام جامعه و امت در دست اسلام و زیر پرچم اسلام قرار بگیرد، تمام دلبستگی ها و وابستگی ها و آرزوهایشان از دست خواهد رفت، لذا وقتی با اسلام آشنایی ندارد می هراسد. آن هم کدام اسلام، اسلام علی یا اسلام معاویه؟
امشب، شب تجلی علی است، ما چهره اسلام علی را در مثل چنین شبی به درخشندگی خورشید در صفحات تاریخمان می بینیم.
علی مسلمان بود، معاویه هم مسلمان بود. اسلام معاویه عبارت بود از تشریفات، مسجدی بسازد و نمازی برگزار کند، علی الظاهر قرآنی بنویسد و بخواند، و مراسم ظاهری را اجرا کند. اما در باطن سلطنت کسرائی و قیصری را احیا کند. در بطن تبعیض و زور، اجحاف و خیانت، نفاق و استثمار و بردگی و اسارت بود. البته با لعابی اسلامی و پرده ای از اسلام سنتی و شعاری!!
اما در بطن دستگاه علی ابن ابیطالب (ع) مخ عدالت و حق است، انسان های محروم و مستضعف است، و راه خدا و نجات و مبارزه با سلطه گران و زورگویان است. مبارزه با منافقین و چند چهره هاست، مبارزه با افترا زنندگان، با بازیگران، مبارزه با سودجویان است. یک جا پاکی و حق و عدالت است، راستی و برابری و برادریست. و یک جا زور است و ظلم و استثمار، که نقابی اسلامی دارد.
خوشبختانه اسلامی که در کشور ما مبارزه و انقلاب کرد و پیروز شد اسلام علی است. و الا اسلام معاویه، اسلامی بود که صفویه به ما تحمیل کردند، اسلامی که به دنبال اسلام خلفا بود، اسلامی که سالیان دراز در بین مردم ما بود و قدرتی نیافرید و مردم ما را در زیر چنگال ظلم و زور و استثمار نگه داشت.
ولی اسلام علی ابن ابیطالب، اسلام شکوهمند عدالت علی مانند خون تازه ای در رگ های بدن این امت به جریان افتاد و توانست ملت ما را بسیج کند و راه بیندازد.
به راستی کدام چهره اسلام مبارزه کرد؟ چهره ای که رسماً اعلام کرد من مخالف طاغوتم، مخالف استثمار و استعمارم، مخالف ظلم و تبعیض هستم. این چهره مبارزه کرد. پس اسلام علی و اسلام راستین قرآن مبارزه کرد، نه اسلام خرافی شعاری که پوششی برای سودجوئی ها، خودکامگی ها و غرورها، نخوت ها، خواب ها و رکودها است.
اسلام راستین، همه مکتب های شرق و غرب را خلع سلاح می کند. و به همین دلیل است که این طور در پوست نمی گنجند و نمی دانند چگونه با اسلام مبارزه کنند.
آن ها نارحتند از اینکه چرا مجلس خبرگان از یک عده افراد کارشناس اسلامی درست شده است. می گویند چرا از افرادی که به فرهنگ های غربی وابسته بودند نتواستند به مجلس خبرگان راه پیدا کنند و قانون اساسی بنویسند؟ ما سالیان دراز قانون اساسی را که از فرهنگ غرب گرفته شده بود لمس کردیم، دیدیم که چه بلایی بر سر ما آورد. چرا امروز از این که روشن فکران غرب زده نتواستند به مجلس خبرگان راه پیدا کنند ناراحت شویم؟
در ضمن این ملت در تاریخ خود تجربه کرده است، مگر انقلاب نفت این ملت را همین چپ گراها خراب نکردند، مگر مبارزات قبلی این ملت را همین ها خراب نکردند! و بعد خودشان مهره های اصلی رژیم طاغوتی آریامهری شدند. این مردم تجربه کردند و دیدند که فرهنگ غرب کشور را دو دستی به دامن غرب تقدیم کرد.
مرحوم دکتر شریعتی می گفت: بر پای هر قراردادی که این ملت را به بیگانه فروخته است امضای یک روشنفکر غرب زده را می بینیم. مگر این طور نیست؟ آیا باز هم تجربه کنیم؟! اجازه بدهید یک دفعه هم اسلام علی را، اسلام راستینمان را در این کشور تجربه کنیم.
ببینیم آیا می توانیم در پناه اسلام راستینمان برای نجات این ملت و برای بسط عدالت و حق در این کشور اقدام کنیم؟
آری، مجلس ما یک پارچه است، اما یک پارچه ای که قسمت اعظم آن را علاقمندان به ایدئولوژی اسلام و مکتب اسلام تشکیل می دهد. مردم ما هم به همین دلیل به آن ها رأی داده اند.
من نمی دانم چرا این اندازه حقه و کینه و حسادت نسبت به مردمی که دلشان می خواهد از انقلاب اسلامیشان حمایت کنند وجود دارد. این مردم خواسته اند که راه اسلامشان را ادامه دهند، خواسته اند که پیوندشان را با امام خود حفظ کنند. پیوند این ملت با امامشان ناگسستنی است. و راه این ملت با اسلام جدا نشدنی است.
ما از هم اکنون اعلام می کنیم، ما از هرچه بگذریم، از هویت اسلامی انقلاب خود نخواهیم گذشت. و تا پای جان در راه استقرار جمهوری اسلامی خواهیم ایستاد. برای استقرار حکومت عدل توحیدی اسلامی تا پای جان مقاومت خواهیم کرد و برای این منظور راه اماممان را برای خود انتخاب کرده ایم.
آری، ما بنا داریم به یاری پروردگار این تجربه را به پایان برسانیم و پیداست که در راه این تجربه ای که برای دیگران تلخ است، اما برای مردم ما شیرین و گوارا است، دشمنی ها، کینه ها و عداوت ها و توطئه های فراوان در این راه خواهد بود. ما به یاری خدا ایستادگی خواهیم کرد تا ان شاء الله پیروز شویم.
مبارزان دلیر، ای کسانی که پیوندتان با اسلام و امام ناگسستنی است، برای انجام وظیفه انقلابی، با صبر انقلابی و با پشتکار و بیداری و شعور انقلابی مقاومت کنید. برای ساختن جامعه اسلامیتان، برای استقرار نظام عدل توحیدیتان، با استمداد از لطف و مهر خدا مقاومت کنید ایستادگی کنید و پشتکار داشته باشید.
»و من نصر الامن عندالله العزیز الحکیم.»
مطمئناً خدا شما را یاری خواهد کرد.
پروردگارا به حقیقت اولیائت ما را در راه حمایت و وفاداری از اسلام پایدار و استوار بفرما.
پروردگارا ما را از همه آلودگی ها، توطئه ها، فریب کاری ها، دسیسه ها نجات بخش.
خداوندا انقلاب اسلامی ما را پناهگاه و حامی مستضعفان جهان قرار بده.
پروردگارا روزگار عزت و عظمت اسلام و مسلمین را در سراسر جهان برسان.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاتة